پرش به

به جامعه مجازی هواداران باشگاه یوونتوس خوش آمدید
شما هم اکنون در حال مشاهده انجمن ها به صورت کاربر مهمان می باشید.در این حالت شما دسترسی به تمامی امکانات انجمن ندارید و امکان دریافت فایل ها به جز خود IPB را ندارید. اگر که عضو سایت می باشید اینجا را کلیک نمایید. در صورتی که تمایل به عضویت دارید اینجا را کلیک نمایید. عضویت در سایت رایگان می باشد!

تصویر

در مورد خاندان آنیلی

- - - - -

  • لطفا وارد حساب کاربری خود شوید تا بتوانید پاسخ دهید
509 پاسخ برای این موضوع

#101
Shaktak-Juve

Shaktak-Juve

    بازیکن اصلی یوونتوس

  • اعضا
  • 4770 ارسال
من كه خيلي حال كردم. بالاخره اين تاپيك روندشو پيش گرفت. من مي خوام از اينجا از الكان ها تشكر كنم بخاطر 33ميليون يورويي كه براي اسپانسرينگ به يووه مي دن.

#102
Bianconero Amore

Bianconero Amore

    بازیکن خارجی

  • اعضا
  • 3620 ارسال
سلام امروز هر کار کردم نام کاربریم جواب نداد در نتیجه دوباره عضو شدم.راستی این پست (بیوگرافی جان)به پست اولم در.اصلا قابل شما رو نداشت.چشم پروژه بعدی لاپو و اندره ا ان شاء الله. این عکس جان هست می بینین که اند شرافته ماشاءالله (بچه حلال زاده به داییش میره!!). در مورد ادواردو هم چشم .البته همه تون ماشا الله در مورد ادواردو می دو نین. من سعی می کنم که چیزایی که کمتر گفته شده و عکس هایی که کنار نیمکت یووه و تراپاتونی هست بذارم .راستی خوشحالم که روابط عادیه با تشکر

#103
elkann

elkann

    داره تیفوسی میشه

  • اعضا
  • 33 ارسال
آنیلی یووه یووه یعنی آنیلی زودتر مطلب بنویسید

#104
mj_juve

mj_juve

    تیفوسی یوونتوس

  • اعضا
  • 855 ارسال
با تشکر از این مطالب تولد جان الکان رو به همه ی عاشقان یووه تبریک میگم

#105
elkann

elkann

    داره تیفوسی میشه

  • اعضا
  • 33 ارسال
درزمانی که فصل شروع نه شده بودآنهای که چشم دیدن قدرت بانوی پیر را نداشتند شایعه کردند که خاندان آنیلی دیگر از یووه حمایت نمی کنند ولی میدانید چه شد خاندان آنیلی بین 5000 یا6000 هوادار یووه رفتند و اعلام کردند که تاابد با یووه خواهند بود حتی لاپو دستشو به تماشگران نشون داد که روی اون خالکوبی آرم یووه کرده بود بعد هم نوبت به جان رسید تا صحبت راآغاز کنداو گفت همین که من و برادرم اینجا هستیم نشان از تعهد مان به باشگاه است وتا ابد همراه محبوب ترین تیم ایتالیا هستیم واعلام کردنند میخواهند یووه رو از نو بسازند تیر بدخواهن یووه به سنگ خورد اونا نمی دانستند هیچکس در دنیا یووه رو به اندازه آنیلیها دوستنداره اونها که آبرامویچها نیستند که بخاطر پول وارد فوتبال شده باشند درحالی که هیچ چیز ازفوتبال نمی فهمنند......درود میفرستم بر آمبرتو وجیووانی که براستی حکم پدر را برای یووه دارند من هم تولد جان الکان جون راتبریک می گویم

#106
GioVanni Agnelli

GioVanni Agnelli

    -

  • ادمین
  • 21194 ارسال
ضمن تبریک تولد جان عزیز باید حرفهای الکان رو هم تصدیق کنم . من همین چند وقت پیش عکسش رو گذاشته بودم . لاپو و جان و هر کسی که از خانواده انیلی هست به یوونتوس علاقه دارن و از جون مایه میزارن خوشحالم که یوونتوس چنین کسانی رو داره

#107
elkann

elkann

    داره تیفوسی میشه

  • اعضا
  • 33 ارسال
تازه یادتون از زمانی هست که تمام تیمها کسانو رو میخواستند آمبرنو درزمانی که کاسانو هنوز مطرح نشده بود این سخنرو درموردش گفت کاسانو بازیکن خوبی جوان هم هست اما یخرده زیادی حرف میزنه ومن حاظر نیستم بیشتر از20میلیون یوورو برای اوبپردازم اون نمیخواست کسانی وارد باشگاه محبوبش میشوند خود را مهمتر از باشگاه بدونند واین حشدار را داد ودیدید کاسانو در رم چه کارها که که نکرد باید صحبت آمبرتو راطللا گرفت

#108
Bianconero Amore

Bianconero Amore

    بازیکن خارجی

  • اعضا
  • 3620 ارسال
سلام.از اون جا که اول درباره ادواردو گفتین پس منم از اون میگم.در ضمن ببخشيد که کيفيت عکس ادواردو خيلی کمه. واقعاً شرمنده ام.به بزرگتري خودتون ببخشيد. ادواردو آنیلی در روز 6 ژوئن 1954 در کلینیکی در نیویورک متولد شد.پدرش سناتور جیووانی آنیلی مالک گروه خودروسازی فیات و مادرش فرانسس مارلا از شاهزادگان خاندان کارلوچی است.او تحصیلات ابتدایی را در مدرسه سن جوزپه تورین پشت سر گذاشت.سپس به کالج آتلانتیک انگليس رفت.و برای ادامه تحصیل در رشته ادیان وفلسفه شرق به دانشگاه پرینستون ایالات متحده رفت و با اخذ درجه دکترا از این دانشگاه فارغ التحصیل شد. زمانی‌ که‌ در آمریکا مشغول‌ تحصیل‌ بود در20 سالگی‌ (یعنی‌ 4 سال‌ قبل‌ از انقلاب) وقتی‌ قرآن‌ را در میان‌ کتابهای‌ کتابخانه‌ می‌بیند، کنجکاو می شود که چه چيزی در قرآن نوشته شده است.آن را برمی دارد و شروع به نگاه کردن و ورق زدن آن می کند و آياتش را می خواند. در همان‌ زمان‌ احساس‌ می کند‌ این‌ کلمات، کلمات‌ انسانی‌ و بشری‌ نیست‌ و کلمات‌ حق ‌ و نورانی‌ هر چه‌ بیشتر می‌خواند به‌ این‌ مسأ‌له‌ بیشتر پی‌ می‌برد.‌ همان موقع به اسلام ایمان آورده و با مراجعه به یک مرکز اسلامی در نیویورک درخواست خود مبنی بر تشرف به اسلام را مطرح می کند و آنها نام "هشام عزیز "را برای او انتخاب میکنند.(البته او بعدها با ملاقات هایی که با امام و آشنایی با دکتر قدیری ابیانه پیدا می کند شیعه می شود و به پیشنهاد آقای فخر الدین حجازی نام "مهدی"(هدایت شده،اسم از این زیباتر؟) را برای خود بر میگزیند.) ادواردو که طبيتا وارث اين ثروت عظيم بود از همان ابتدا نشان داد که علاقه ای به اداره دارايی های خانواده به روشی که مد نظر پدرش بود ندارد او در رشته اديان و فلسفه شرق تحصيل کرده بود که هيچ ارتباطی به فيات و صنعت خودرو سازی نداشت.به همين دليل بيشتر اوقاتش را به مطالعه،سفر و انجام امور خيريه می پرداخت. باشگاه يوو نتوس تنها بخش اموال خانواده بود که ادواردو به اداره آن علاقه نشان می داد .او به فوتبال دلبستگی خاصی داشت و همين موضوع باعث شد تا در اواسط دهه ی 80 بخشی از اداره امور تيم سياه و سفيد را بر عهده بگيرد. او حتی در روز 20 آوريل 1986 زمانی که تيم يوونتوس آخرين تلاش خودرا برای پيروزی برابر لچه در ورزشگاه المپيک رم می کرد او يک نيمه تمام در کنار بازيکنان و مربی نشست و بازی را از نزديک ديد. صحبت های ادواردو در آن روز:علتش بالا بردن روحيه بچه هاست.تقويت روحيه بازيکنان اهميت بسيار زيادی دارد و من می خواستم با نشستن بر روی نيمکت تا آن جا که ممکن است از نزديک شاهد بازی باشم.البته هنوز 2 دقيقه آخر بازی رم مانده است.(لبخند می زند) قبلا نيز در در دسامبر 1985 در توکيو او جزء کسانی بود که وقتی ميشل پلاتينی کاپ قهرمانی جام بين المللی را بالای سرش گرفت او را در آغوش فشرد. امّا علی رغم اين توجه و علاقه مدت کوتاهی بعد او را از اين سمت برکنار کردند و عمويش امبرتو مسئووليت اداره تيم را برعهده گرفت. دهه 90 را ادواردو بدون هيچ مسئووليت خاصی گذراند او عملا منزوی شده بود و بيشتر اوقاتش را سفر نامه نگاری و کارهای بشر دوستانه می پرداخت. پس از اتفاقاتی که بر سر انتخاب جانشين برای سناتور آنيلی در اواخر دهه 90 رخ داد و مخالفت های ادواردو با وارث منتخب فيات و مسائل پس از آن سرانجام جسد بيجان او در زير پل فرانکو رو مانو در تاريخ 15 نوامبر 2000 پيدا شد در حاليکه چهره اش بر اثر ضربه متلاشی شده بود و قابل تشخيص نبود. صحبت های تراپاتونی درباره درگذشت ادواردو:اين حادثه مرا به شدت متأثر کرد.چون من او را از کودکی می شناختم و شاهد بزرگ شدنش بودم.اوخيلی به من وابسته بود و با اينکه خيلی فرصت نمی کردم.زياد پيشش بروم امّا او مرتب با من تماس می گرفت و درباره وضعيت تيم از من می پرسيد.گاهی اوقات هم به استاديم می آمد و روی نيمکت مخصوص مربيان تيم می نشست.بسيار ناراحت شدم.به خصوص برای پدرش و همين طور ساير اعضای خانواده صحبت های دينو زوف درباره درگذشت ادواردو:بله من با او ارتباط زيادی داشتم.او کسی بود که من واقعا دوستش داشتم.به همين دليل خيلی ناراحت شدم.به نظر من او آدم خاصی بو.د نام 2 کتاب که درباره ادواردو منتشر شده:ادواردو بدون تاج،بدون اسکورت(ايتاليايی)،يک دقيقه سکوت(فارسی،نويسنده:نفيسه نظری) هم چنين در ابتدای بازی ايتاليا و انگليس به احترام ادواردو همه يک دقيقه سکوت کردند. خاطرات ادواردو از زبان دکتر قديری ابيانه(سايت ادواردو) ادواردو همواره‌ به‌ دنبال‌ این‌ بود که‌ دوستان‌ و بستگانش‌ را با اسلام‌ آشنا کند در یکی‌ از سفرهایش‌ به‌ ایران‌ یکی‌ از دوستانش‌ را با خودش‌ آورده‌ بود و به‌ من‌ گفت‌ که‌ او را تا مرز اسلام‌ آورده‌ام، جالب‌ است‌ که‌ آن‌ دوستش‌ هم‌ پسر سلطان‌ شراب‌ ایتالیا بود که‌ بعد از بحث‌ هایی‌ او هم‌ اسلام‌ آورد و مسلمان‌ شد یعنی‌ اینکه‌ فرزند بزرگ‌ترین‌ تولید کننده‌ و صادر کنندهِ‌ شراب‌ ایتالیا از طریق‌ ادواردو مسلمان‌ شد. الان‌ او هم‌ زنده‌ است‌ و در ایتالیا منزوی‌ است‌ و در یک‌ آپارتمان‌ در شهر رم‌ زندگی‌ می‌کند. - ادواردو نسبت‌ به‌ مسایل‌ جهان‌ اسلام‌ هم‌ بسیار حساس‌ بود، مثلاً وقتی‌ می‌دید که‌ مسلمانان در فلسطین‌ آن‌ طور کشته‌ می‌شوند می‌گفت‌ <من‌ تکلیفم‌ چیست؟ من‌ نمی‌توانم‌ همین‌ طور بنشینم‌ و نگاه‌ کنم. مرتب‌ این‌ طرف‌ و آن‌ طرف‌ زنگ‌ می‌زد، و تماس‌ می‌گرفت، گاهی‌ می‌گفتم‌ که‌ تماس‌های‌ تو خطرناک‌ است‌ برای‌ اینکه‌ اگر قرار باشد تو را به‌ شهادت‌ برسانند در این‌ کار تسریع‌ خواهند کرد. - زمانی‌ در ایتالیا یک‌ مؤ‌سسهِ‌ انتشاراتی‌ تصمیم‌ گرفت‌ کتاب‌ سلمان‌ رشدی‌ را به‌ ایتالیایی‌ چاپ‌ و منتشر کند او وقت‌ ملاقات‌ می‌گیرد و به‌ دیدن‌ ناشر می‌رود و از او می‌خواهد که‌ این‌ کتاب‌ را منتشر نکند، ناشر بعد از صحبت‌های‌ او خیلی‌ متعجب‌ می‌شود.- یک‌ بار در آمریکا به‌ بازدید یک‌ کارخانهِ‌ هلی‌ کوپتر سازی‌ رفته‌ بود و مقامات‌ کارخانه‌ و ژنرال‌های‌ ارتش‌ آمریکا توضیح‌ می‌دادند، در بازدید به‌ یک‌ هلی‌ کوپتر می‌رسند که‌ در موردش‌ می‌گویند این‌ هلی‌ کوپتر همهِ‌ تکنولوژی‌ برتر جهان‌ در آن‌ جمع‌ است‌ و پیشرفته‌تر از آن‌ ساخته‌ نشده‌ و در توضیح‌ همه‌ می‌گویند که‌ از همان‌ هلی‌ کوپترهایی‌ است‌ که‌ در جریان‌ طبس‌ به‌ کار رفته‌ است. ادواردو می‌گوید در طبس‌ که‌ این‌ هلی‌ کوپترهای‌ آمریکایی‌ شکست‌ خوردند و آن‌ ژنرال‌ آمریکایی‌ هم‌ در پاسخش‌ می‌گوید خدای‌ آنها از هلی‌ کوپترهای‌ ما قوی‌تر بود. بعد او برای‌ یکی‌ از دوستان‌ ما گفته‌ بود که‌ با تمام‌ سختی‌ها و مصائبی‌ که‌ به‌ من‌ وارد می‌شود هر از چند گاهی‌ چنین‌ جمله‌ هایی مرا سرحال می آورد. - برای‌ اولین‌ بار که‌ به‌ مشهد رفته‌ بود به‌ او گفتم‌ که‌ چون‌ اولین‌ بار است‌ که‌ به‌ زیارت‌ می‌روی‌ هر آرزویی‌ داشته‌ باشی‌ برآورده‌ می‌شود. وقتی‌ برگشت‌ از او پرسیدم‌ که‌ از امام‌ رضا چه‌ خواستی‌ گفت‌ از او خواستم‌ که‌ قلب‌ پدرم‌ را نسبت‌ به‌ من‌ مهربان‌ کند گفتم‌ دیگر چه‌ خواستی؟ گفت‌ هیچی! گفتم‌ چرا؟ گفت: چون‌ سرش‌ خیلی‌ شلوغ‌ بود، خیلی‌ها بودند که‌ از او چیزهایی‌ می‌خواستند. - یکی‌ از بچه‌های‌ انجمن‌ اسلامی‌ دانشجویان‌ ایتالیا تعریف‌ می‌کرد که‌ در آن‌ شرایطی‌ که‌ منافقین‌ در ایتالیا فعالیت‌ داشتند، ما درگیری‌ هایی‌ با آنها پیدا کردیم‌ و پلیس‌ هم‌ ما را دستگیر کرد ولی‌ بعد از چند وقت‌ وکیلی‌ آمد و مارا آزاد کرد، بعد ما فهمیدیم‌ که‌ آن‌ وکیل‌ را ادواردو فرستاده‌ بود. به‌ هر حال‌ هر کاری‌ که‌ از دستش‌ بر می‌آم د برای اسلام و انقلاب می کرد . 13 - در یکی‌ از سفرهایی‌ که‌ به‌ ایران‌ آمده‌ بود در فروردين 1360، با امام ،مقام معظم رهبری و حاج احمد آقا و اقای رفسنجانی ديدار داشتند. ‌ به‌ من‌ گفت‌ که‌ امام‌ در آن‌ دیدار پیشانی‌ او را بوسیده‌ و من‌ با تعجب‌ رو به‌ دوستم‌ [که‌ در آن‌ مراسم‌ بوده] کردم‌ و او هم‌ تأ‌یید کرد و گفت‌ بله! ======================== به این پست 4 امتیاز تعلق گرفت ( بهمن ) ========================

#109
elkann

elkann

    داره تیفوسی میشه

  • اعضا
  • 33 ارسال
روح ادواردو آمبرتو جیووانی همه جا درکناره یووه خواهندبود ..... در روز نامه ابرار ورزشی مطلبی رونوشته بود درمورد یووه که اینگونه شروع می شد بدون شک یکی از با ثبات ترین تیم های جهان هست بدون شک اسم یووه که می آید یاد کارخانجات معظم فیات وبنیانگذار آن آنیلی در یاد مان می آید تازمانی که آنیلی برکارخانه و باشگاه حکومت وامپراتوری میکرد اگر اصل مافیا را یک اصل در فوتبال ایتالیا بنامیم باشگاه یووه بدون احتیاج زدوبند مثل ساعت کارمیکرد ولی مشکل اززمانی آغاز شد که مرگ به ناگاه به خاندان آنیلی روی آورد واین باشگاه از دست خاندان آنیلی خارج شد و موگی وجیرائودو درحالی که سرمایه گذاری خاندان آنیلی دریووه داشتند میتوانستند یووه که بی رقیب باشد وتشکیل دهند ولی باکارهای خود یووه رو به نابودی کشاندن

#110
elkann

elkann

    داره تیفوسی میشه

  • اعضا
  • 33 ارسال
ایا شما میدانید که آمبرتو عزیز 3سال رئیس فدراسیون فوتبال ایتالیا بوده درسالهای79تا81

#111
GioVanni Agnelli

GioVanni Agnelli

    -

  • ادمین
  • 21194 ارسال
یک عکس زیبا از لاپو الکان

تصویر

#112
Bianconero Amore

Bianconero Amore

    بازیکن خارجی

  • اعضا
  • 3620 ارسال
پست امروز درباره لاپو الکان هست ولی با توجه به اينکه لاپو وارث اصلی نيست. متأسفانه اصلاً مفصل نيست.منبعش هم سايت ويکی پدياست.ببخشيد ديگه.اگه هم اشکالی ديديد يادآوری کنيد.با تشکر. لاپو الکان در روز 2 اکتبر 1987 در نیویورک متولد شد.او کارخانه داری ایتالیایی و رئیس سابق بخش بازاریابی فیات و کارخانه اتومبیل سازی فیات است.او برادر جان الکانی است کسی که انتظار می رود در آینده رهبر گروه فیات باشد. او حس درک سلیقه را از پدربزرگش به ارث برده است.به همین دلیل در گردهمایی های پیرامون مد همواره مورد ستایش است.و به خاطر پوشیدن و(این طور ترویج کردن ) ژاکت های دارای علامت فیات –در هر فرصتی-معروف شده است. او حتی برای این کار در سال های اخیر دست به تقویت موسسات طراحی مد و لباس زده است. (بهمن آقا چشاتوببند)او آشکارا از زیاده روی کشنده در مصرف مواد مخدر که او را در حالت کما قرار داده بود،نجات یافت.این حادثه در 10 اکتبر 2005 در شهر تورین در حالی رخ داد که گروهی اعتقاد داشتند که کوکائينی که او مصرف کرده خلوص کمی داشته و يا با هروئين مخلوط شده است. او هم اکنون با مارتينا استلا مانکن ايتاليايی نامزد کرده است. نظر من:خوب بيوگرافی جان و لاپو رو جداگانه خونديم.همونطور که از ظاهر متنها بر مياد همه به تفاوت های عميق اين دو برادر اذعان دارند.2شخصيت کاملا متفاوت حتی از نظر ظاهری هم کمترين شباهتی به هم ندارند.شايد تنها شباهت آنها اين است که هردو به يووه و فيات علاقه دارند امّا در عمل اظهار علاقه آنها متفاوت است.متانت و وقار از(حداقل از ظاهر او)جان می بارد در حالی که لاپو جوان،پرانرژی و به دنبال خوشبختی است.و با بر تن کردن لباس های دارای مارک فيات و يا يووه عشق خود را نشان میدهد راستی می دونستين لاپو تابستان امسال به عيادت پسوتو رفته؟اگه بتونم به زودی جزئيات ماجرو را می ذارم .به هر حال هم اکنون جان و لاپو و آندره آ به طور موازی اداره فيات را بر عهده دارند.ولی وارث بعدی به احتمال زياد از بين پسران جان يا آندره است.چون لاپو با يه شاهزاده نامزد نکرده.می دونيد که هم مادر ادواردو هم مادر آندره آ و هم همسر جان شاهزاده ان.پس حالا بستگی داره که آندره آ پسر دار بشه و اين پسر بتونه شايستگی هاش رو به خوبی نشون بده.به هر حال ما همه اميدواريم که قدرت اصلی به يه آنيلی برسه.راستی يه خبر خوش برای الکان عزيز دارم.اون اينه که آندره آ ازدواج کرده و من البته فقط عکسشو ديدم و اسم همسر و تاريخ ازدواجشونو نمی دونم.اميدوارم هر چه زودتر صاحب چند تا پسر تپل بشه.(همون طور که الکان خودشون گفتن) اين عکس لاپو هستش به يقه اش دقت کنيد... ======================= به این پست 4 امتیاز تعلق گرفت ( بهمن ) =======================

#113
mammad_juve

mammad_juve

    تازه به ما ملحق شده

  • اعضا
  • 1 ارسال
ما تو دانشگاه قم دکتر ابیانه رو آووردیم

#114
elkann

elkann

    داره تیفوسی میشه

  • اعضا
  • 33 ارسال
باتشکر از مطالب زیبای که نوشتید آندره ا یک وکیل زبر دست است هم به عنوان وکیل وهم به عنوان مدیرارشد یووه است یووه می خواهد به کمک اون اسکودتو ها را پس بگیره

#115
Hossein Salehi

Hossein Salehi

    مدیرکل فروم

  • ادمین
  • 15953 ارسال
اره باشگاه واسه این کار خیلی بودجه مصرف کرد اما متاسفانه نشد

#116
Hossein Salehi

Hossein Salehi

    مدیرکل فروم

  • ادمین
  • 15953 ارسال
حدود 1 ماه پیش روزنامه گل یک مطلب در مورد ادواردو و خانواده انیلی چاپ کرد من از اون رو تا حالا خیلی تخقیق کردم روش و می خواهم یک کار بزرگ رو ترتیب بدهم حالا دوستان لطف کنند کسانی که مطلب رو خوانند نظرشون رو به صورت شفاف و دقیق بدهند و مطلب رو هم تایپ کردم برای دوستانی که اطلاع نداشتند ازش پس همگی با دقت مطالعه کرده و نظراتتون رو بفرمایید ماجراهای خانواده میلیاردآنیلی و شهادت ادواردو و دوستش لوکا موضوع مرگ ادواردو راس اخبار رسانه ها قرار می گیرد و بیشتر آنها ادواردو را فردی گوشه گیر ، حجالتی و معتاد توصیف می کنند ولی انجمن فازغ التحصیلان ایرانی ایتالیا خبری را به تمام رسانه ها می فرستند که ادواردو را یک مسلمان شیعه معرفی می کند و ادعا می نماید که صهیونیست ها او را به شهادت رسانده اند ولی به رغم ارسال این خبر برای رسانه های مختلف ، هیچکدام حتی اشاره ای هم به آن نمی کنند ! یک روز بعد قاضی پرونده اعلام می کند که او خود کشی کرده بنابراین جسد ادواردو بدون کالبد شکاف در همان روز دفن می شود و این در حالی است که دکترها مارکوباوا ، یکی از دوستان ادواردو ، می گوید .در ایتالیا اگر سگ ها هم در کنار خیابان بمیرند ، کالبد شکافی می شوند ! نقش صهیونیست در شهادت ادواردو ادواردو بارها به دوستانش گفته بود که دشمنانش و به خصوص صیهونیست ها تحمل زنده بودن تورا ندارند و دیر یازوداوراترور خواهند کرد و مرگ او را خودکشی یا سانحه جلوه می دهند : نگاهی به سرگذشت خانواده یعنی عمو و پسرعمو ادواردو و خود او در اثر حادثه یا مرگ مشکوک از دنیا رفته اند . عموی ادواردو در یک سانحه هوایی و در حالیکه چترش در پرش از هواپیما باز نشد ، در سن 36 سالگی فوت کرد . پسر عمویش جووانی هم در اثر سرطانی نا شناخته در 33 سالگی از دنیا رفت و خود ادواردو هم در 46 سالگی شهید شد . می دانیم که صهیونست ها ازدیرباز سعی کرده اند تا با تمرکز ثروت در دست یهودیان و نیز کنترل افمار عمومی از راه سلطه بررسانه های گروهی ، ه اهداف خود دست یابند و انصافا در این موارد موفق هم بوده اند . یکی از راه های که صهیونیست ها برای تمرکز در دست یهودیان به کارمی برند ، این است که با برنامه ریزی مناسب ، دختران و پسران یهودیان را در مسیر مردان و زنان ثروتمند قرار می دهند تا پاشنایی و علاقه آناه به یکدیگر باعث وصلت گردد . در نتیجه این وصلت فزندانی به دنیا می آیند که ازمادر یا پدر یهودی هستند و در نتیجه طیث چند ده سال ، عملا ثروت از طریق وراثت به یهودی زاده ها منتقل می شود ! اینکه در کشور کاتولیکی مثل ایتالیا ، پدر ادواردو و خواهرش با یهودی ها ازدواج کرده اند می تواند نشانه ای براین ادعا باشد حتی اگر ادواردو مسلمان نشده می توانست بهترین مهره از نظر صهیونیست ها برای مدیریت و مالکیت ثروت خانواده آنیلی باشد زیرا از نظر صهیونسیت ها ، یهودیت از خون مادر منتقل می شود و ادواردو هم مادر یهودی داشت . البته این تنها بخشی از یک توطئه است و بخش دیگر آن این است که با ازدواج یک یهودی با یک فرد میلیاردر ، مرگ و میر در این خانواده شروع می شود به نحوی که در اثر این مرگ ها ، سهم ارث یهودی زاده ها افزایش می یابد ! درست سه روز ÷س از مرگ پسرعموی ادواردو ريا، مدیریت فیات به « جان الکان » خواهر زاده ادواردو می رسد و با مرگ ادواردو ، مالکیت مهم ادواردو هم به خواهرش و در واقع به خواهر زاده های یهودی اش منتقل می گردد و این همان کودتای آرام در خانواده آنیلی است . البته خواهر ادواردو پنج فرزند دارد که سه تای آنها مسیحی و حاصل ازدواج او با مردی مسیحی بودند و دوتای دیگر هم یهودی زده اند . بنابراین حداقل نیمی از ثروت خانوداه به فرزندان یهودی زاده خواهر ادواردو می رسد و هیچ بعد نیست که از این پس حوادثی از قبیل حادثه و خودکشی یا بیماری برای خواهر زاده های مسیحی ادواردو رخ می دهد چرا که با مرگ هر کدام از آنها ، بر ثروت فرزندان یهودی زاده خواهر او چند میلیارد دلار افزوه خواهد شد ! لابی های صهیونیست در سراسر دنیا سعی در کنترل ثروت و منابع هنگفت مالی و رسانه های گروهی اند دارند و برای رسیدن به این هدف از هیچ کاری فرو گذار نمی کنند . کاش روزی برسد که دل های تمامی انسان های آزاده دنیا بیدارتر شود تا بلکه دیگر شاهد این ماجراهای تکان دهنده نباشیم . ادواردو آنیلی کیست ؟ ادواردو آنیلی در روز ششم ژوئن 1954 میلادی در نیویورک آمریکا مکتولد شد . پدرش سناتور « جووانی آنیلی » ثروتمند ترین مرد ایتالیا و مالک کاخانجات اقماری فیات و باشگاه یوونتوس و مادرش « مارلا کاراچولو » یک پرنسس یهودی بود . ادواردو تحصیلات مقدماتی را در ایتالیا طی کرد و بعد به کالج آتلانتیک در انگلیس رفت و پس از آن در رشته ادیان و فلسفه شرق از دانشگاه پرینستون ایالات متحده با اخذ درجه دکتری فارغ التحصیل شد . او در همان زمانی که در آمریکا دانشجو بود ، یعنی در سن 20 سالگی و دئر میانه های دهه 70 میلادی ، روزی در کتابخانه دانشگاه به کتابی بر می خورد که او را شیفته خودش می کند . خودش در این باره گفته بود : « روزی به کتابی برخوردم که جملات زیبایی در آن وجود داشت و نام آن قرآن بود . آن را برداشتم و آیاتش را که به انگلیسی ترجمه شده بودند خواندم . احساس کردم که این کلمات ، کلماتی نورانی اند و نمی توانند گفته بشر باشند . خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم و بیشتر مطالعه اش کردم و احساس کردم آیاتش را می فهمم و آنها را قبول دارم . » همین آشنایی و انس ادواردو و با قرآن ف موجب آشنایی اش با دین اسلام می شود و در همین زمان او بزرگ ترین تصمیم زندگی اش را می گیرد . به مرکز اسلامی نیویورک می رود و به دین مبین اسلام مشرف می گردد و نام اسلامی « هشام عزیز » را برای خود بر می گزیند . چند سال بهد در سال ها یا آغازین جنگ ایران و عراق و در بحبوحه حضور نیروهای آمریکایی و ناوهایشان در خلیج فارس ، دکتر حسن قدیری ابیانه ، رایزن مطبوعاتی سفارت ایران وایتالیادر میزگردی در تلویزیون ایتالیا به دفاع از آرمان های جمهوری اسلامی می پردازد و قدرت خداوند را بالاتر از قدرت ناوگان آمریکا و تمام ابر قدرت ها معرفی می کند و همین جملات باعث می شود تا با این جوان ایرانی ملاقات کند . ( گفتنی است دکتر قدیری از سال 1351 در ایتالیا به تحصیل معماری مشغول بود و پس از انقلاب اسلامی با سفارت جمهوری اسلامی در رم همکاری داشت ) بنابراین ، ادواردو به اقامتگاه دکتر قدیری می رود و داستان آشنایی شان با هم شکل می گیرد ، او در ادامه دوستی با دکتر قدیری ، با دوستان ایرانی دیگری هم آشنا می شود و همین دوستی ها باعث می شود تا در سال 1359 ، در ملاقاتی با فخرالدین حجازی و به پیشنهاد ایشان ، مذهب تشیع را انتخاب کند و نام مهدی را برای خود برگزیند . یک سال بعد ، دکتر قدیری ترتیب سفر ادواردو به ایران را می دهد و با توجه به علاقه و پیگیری های فراوان ادواردو درباره انقلاب ایران و مسایل جنگ ، ملاقاتی با امام خمینی (ره) را برای او تدارک می بیند . حضرت امام در آن دیدار و پس از آن که شنیده بودند ادواردو با اینکه ثروتی میلیاردی را در اختیار دارد و وارث پول های فراوان پدرش است اما اسلام را انتخاب کرده و لذت های دنیوی را کنار گذاشته ، پیشانی ادواردو را می بوسند . ادواردو حتی در آن سفر به نماز جمعه هم می رود و با حضرت آیت ا ... خامنه ای هم دیدار می کند . پس از آن ، ادواردو به مشهد مقدس می رود و از امام رضا (ع) می خواهد که قلب پدرش را نسبت به او مهربان کند چرا که روابط پدر و فرزندی بین آنها از زمان مسلمان شد ادواردو به شدت تیره شده بود . او تنها پسر سناتور انیلی و وارث امپراتوری عظیم او بود و برای خانواده آنیلی خیلی سخت بود که در کشور ایتالیا که مرکز مسیحت کاتولیک به شمار می رود بگویند که پسر سناتور آنیلی به اسلام روی آورده است . بنابراین خانوداه و در راس آنها شخص سناتور آنیلی او را به شدت تحت فشار قرار می دهند نا از اسلام دست بردارد . او را تحریم و تهدید می کنند که از ارث محروم خواهد شد ولی او دست از اسلام برنمی دارد اما بقیه می کند تا بلکه با به ارث بردن ثروت پدر ، آن را در راه اسلام صرف می کند . ادواردو همواره دنبال این بود که دوستان و بستگانش را هم با اسلام آشنا کند و در راستای این هدف ، دوست نزدیکش یعنی « لوکا لاواتلی » ( فرزند سلطان شراب ایتالیا ) را هم به ایران می آورد و لوکا هم در همان سفر و با صحبت های دکتر قدیری به اسلام مشرف می شود . اما خانوداه آنیلی موضوع دیگری را پیش رو می بینند . در اواخر دهه 80 میلادی که خانواده می خواست جانشینی برای سناتور انیلی در شورای رهبری فیات انتخاب کند ، ادواردو را به دلیل اعتقادات مذهبی اش نامناسب تشخیص می دهد ادواردو و به لحاظ قانونی وارث اصلی پدر بود . بهانه برای کنار گذاشتن او لازم بود . این بهانه هم جور می شود . در اکتبر 86 ، رسانه ها اعلام کردند که ادواردو به خاطر حمل 300 گرم هروئین در سواحل شهر ماریندی کنیا باز داشت شده است .این ماجرا هرگز حقیقت نداشت و پلیس و دادگاه کنیا هم خیلی زود متوجه اشتباهشان شده بودند ولی خوراک رسانه های ایتالیایی که اکثرا زیر نفوذ پدر ادواردو بودند ، فراهم شده بود و برخی حتی او را قاچاقچی نامیدند که تبرئه اش به خاطر نفوذ پدرش انجام شده بود ! و گسترش همین شایعات ، افکار عمومی را برای معرفی جانشینی غیر از او برای مدیریت فیات آماده کرد . در اوایل دهه 90 ، پسر عموی ادواردو یعنی جووانی به جانشینی سناتور آنیلی انتخاب می شود و ادواردو نیز مخالفتی نمی کند ولی به او توصیه می کند که بازیچه دست پول پرستان نشود ولی در سال 97 ، جووانی بر اثر سرطان ناشناخته ای می میرد و شورای رهبری این بار دست به اقدام عجیبی می زند و « جاکوب الکان » برادرزاده یهودی ادواردو را به عنوان مدیر فیات بر می گزیند ولی ادواردو و این بار آرام نمی گیرد و از آنجا که خانوداه می خواستند نام فامیلی آنیلی را برای « جاکوب الکان » ادواردو افشاگری می کند و به صورت علنی با سیاست های پدرش مخالفت می کند . آنیلی بزرگ که ادواردو را سد راه خود می دید باز هم وارد کارزار می شود . ادواردو در درمانگاه مجهزی در مرز سوییس که ویژه روانی های پولدار است بستری می شود و تعدادی پزشک یهودی مسوولیت شستشوی مغزی او را به عهده می گیرند تا شاید او از اسلام دست بردارد ولی این کارها هم تأثیری بر اراده ادواردو نمی گذارد و ادواردو از آنجا فرار می کند و به ایران می آید تا اینکه سرانجام در روز پنجشنبه 15 نوامبر 2000 ، رسانه های ایتالیا اعلام می کنند که ادواردو خود کشی کرده است . جسد او را پایین پل رومانو در بزرگراه تورینو – ساوونا پیدا می کنند و اینطور روانمود می شود که ادواردو از روی پل به پایین پردیده است . نامش لوکا بود و به دلیل ثروت افانه ای پدرش او را « کنت لوکا گانتانولاواتلی » می خواندند . حالا دیگر برای خودش یک کامله مرد 57 سال و البته پسر مالک کارنجات بزرگ تولید مشروبات الکلی Montalcino بود و امپراتوری پدرش مراکز فسادی را هم تحت اداره خود داشت . لوکا را به زور به روی پلکان فلزی پل گاربیالدی در حاشیه رود خانه تراستوره شهر رم می کشاندند و سرنوشت نامعلومی انتظارش را می کشید . نا خودآگاه به یاد ادواردو افتاد . دوست دوران کودکی اش و رفیق سال های دور و نزدیکش که حالا هفت سالی می شد که تنهایش گذاشته و به جهان دیگر سفر کرده بود . هم او بود که لوکا را با آیات زیبای قرآن آشنا و دین مبین اسلام را ه او معرفی کرده بود . ادواردو ود که لوکا را به عنوان یک فیلمبردار به ایران برده بود تا درباره این دین آسمانی فیلم بسازند و آن را در تلویزیون ایتالیا پخش کنند و در همان تهران بود که لوکا به دین اسلام مشرف شده بود . حالا تقریباً 19 سال از آن زمان می گذشت و او هم مثل ادواردو از ارث فراوان مجروم و منزوی شده بود . کارخانه شراب سازی پدرش ثروتی هنگفت برای خانوداه اند وخته بود لوکا این ثروت را به اسلام نفروخته بود و حالا در انزوای کامل ، با عنوان یک فیلمبرداری ساده امرار معاش می کرد . دیگر به پله های پایینی پل می رسیدند . کار لوکا داشت تمام می شد . چند دقیقه ای به دیدار مجدد او و « ادواردو » باقی نمانده بود . هوا سرد و سنگین بود و حاشیه نمو رودخانه و آن پلکان فلزی ، او را بی اختیار به یاد ادواردو می انداخت ، آنها خیلی به هم شبیه بودند . هر دو از خانواده ای ثروتمند بودند ولی به دلیل دینشان از ارث محروم شده و راهی دیگر برای خود انتخاب کرده بودند . حتی لحظات پایانی شان و شکل و مرگشان هم شبیه به هم بود و لابد صبح فردا تمام رسانه ها خبر خودکشی او را هم مخابره می کردند . تمام این ها لوکا را به یاد ادواردو می انداخت به یاد او که در یک عصر تعطیل شنبه ، به سوی آینده ای می رفت که خودش انتخاب کرد . او که موتور گازی کهنه را کنار پیاده رو پارک کرد و به د ربان گفت که با دکتر کار دارد . دربان به دکتر زنگ زد و گفت که جوانی ایتالیایی با شما کار دارد ولی دکتر پاسخ داد که امروز شنبه است ؛ بگو فردا به محل کارم بیاید . حتما به کارش رسیدگی می کنم . دربان گوشی را گذاشت و پیغام دکتر را داد . جوانک لاغر اندام گفت : « بگو که خداوند هر در بسته ای را می گشاید . » دربان دوباره گوشی را برداشت و هنگامیکه این پیغام را به دکتر داد ، دکتر خیلی سریع به استقبال جوان آمد و جوان خودش را اینطور معرفی کرد : « من ادواردو هستم . ادواردو آنیلی . » دکتر که تعجب کرده بود و گفت : « شما با آنیلی معروف نسبتی دارید ؟ و ادواردو جواب داد : « بله ، من پسرش هستم ! » این مکالمات ساده ، اولین برخوردی است که دکتر حسن قدیری ابیانه ( رایزن مطبوعاتی و سخنگوی سابق سفارت ایران در ایتالیا و سفیر فعلی ایران در مکزیک ) در روز آشنایی اش با « ادواردو آنیلی » فرزند جووانی آنیلی بزرگ ( مالک کارنجات فیات و باشگاه یوونتوس و رییس ثروتمند ترین خانوداه ایتالیا ) داشت . ادواردو مصاحبه های دکتر قدیری را در تلویزیون ایتالیا دیده بود که در آن ، جوان ایرانی سخنگوی سفارت با جمله « به نام خداوند بخشنده مهربان و خداوند قویتر از ابر قدرت ها » صحبت هایش را شروع کرده بود و همین جمله ها بود که ادواردو را به منزل دکتر کشانده بود . و او وارث ثروتی بیکران بود ولی به دلیل مختلف که مهمترینش این بود که نمی خواست شناخته شود ، در یک روز تعطیل و با استفاده از موتور سیکلت کهنه مستخدمش به منزل دکتر قدیری آمده بود و می خواست با این معمار و سیاستمدار جوان ایرانی بیشتر آشنا شود . خانوداه آنیلی ، فیات و یووه خانوداه ثروتمند آنیلی را در ایتالیا با ثروت هنگفتشان و البته امپراتوری بزرگشان یعنی مجموعه کارخانجات فیات می شناسند . این کارخانجات بزرگ در سال 1899 میلادی توسط یکی از همین آنیلی ها یعنی جووانی آنیلی تاسیس شد . کلمه Fiat در واقع مخفی از واژه Fabbrica Italiana Automobili Torino به معنای کارخانجات اتومبیل سازی ایتالیایی تورین است . آنیلی بزرگ در سال 1901 ، رییس این تشکیلات شد و با استفاده از حمایت های دیکتاتور ایتالیا یعنی « بنیتو موسیلینی » توانست به مجلس سنا ایتالیا هم راه یابد و کارخانجاتش را به قدرتی بزرگ در زمینه تولید انواع اتومبیل ، تراکتور ، موتورهای هواپیما ، لوکوموتیوهای راه آهن و همینطور تجهیزات ظامی تبدیل کند . سلطه آنیلی بزرگ تا پس از جنگ تا پس از جنگ جهانی دوم بر فیات و خانواده آنیلی ادامه یافت تا اینکه نوه اش یعنی جووانی آنیلی که به جانی معروف بود ( پدر ادواردو ) در سال 1953 به رده های بالایی فیات راه یافت و 13 سال بعد رییس کمپانی بزرگ فیات شد . او که یک حقوقدان و افسر نظامی ارتش ایتالیا در جنگ جهانی دوم بود ، سلطه امپراتوری فیات را به صنایعی دیگر چون بانکداری ، بیمه ، انرژی ، املاک ، شمیایی ، رسانه های مکتوب و توریسم هم گسترش داد . گرچه اوضاع شرکت اتومبیل سازی فیات در اواخر قرن بیستم رو به و خامت گذاشت ولی جانی تا سال 1996 بر این کمپانی ریاست می کرد و پس از آن هم تا زمان مرگش یعنی سال 2023 ، عنوان افتخاری رییس هیات مدیره را یدک می کشید . بعد از جانی ، برادر و برادر زاده اش بر فیات ریاست کردند ولی هر یک به دلایل نامعلومی جان باختند تا اینکه پس از اتفاقاتی که ذکر خواهیم کرد ، نوه جانی یعنی « جان الکان » رییس فیات شد و تا کنون هم براین غول سرمایه داری صنعتی اروپا ریاست می کند . ثروت های خانواده آنیلی آنقدر زیاد است که آنها را با نام « خانواده سلطنتی ایتالیا » می خوانند ! و نزدیکی شدید آنها به کانون های قدرت و به خصوص لایی های صهیونیستی برتداوم این قدرت افزدوه است . اما علاقمندی خانواده آنیلی به ورزش و به خصوص فوتبال و باشگاه یوونتوس به سال 1923 باز می گردد . در آن زمان ، ادواردو آنیلی ، پدر جانی و پدر بزرگ ادواردو شهید ( مهدی ) که مالک فیات بود . باشگاه یوونتوس را از مالکان قبلی اش خرید و استادیومی اختصاص در VillarPerosa در نزدیکی تورین برای این باشگاه بنا کرد . این ساخت و سازها برای یووه خوش یمن بود چرا که آنها در فصل 26 1925 به قهرمانی کالچو رسیدند و پس از آن همواره تحت نظر و سرپرستی خانواده ثروتمند آنیلی قرار داشته اند . پس از به قدرت رسیدن جانی آنیلی ( پدر ادواردو ) در فیات او در سال 1947 شرکتی با نام « باشگاه فوتبال یوونتوس » تاسیس و آن را به بازار بورس وارد کرد . ترکیب سهامداران باشگاه در حال حاضر به این شکل است ؛ خانواده آنیلی 60 در صد ، شرکت لیبیایی سرمایه گذاری خارجی عرب ( که متعلق به ژنرال قذافی ، رهبرلیبی است ) 5/7 در صد و سایر سهامداران جزء 5/32 در صد سهام این باشگاه را در اختیار دارند . در میانه های دهه 90 میلادی و زمانی که خانواده آنیلی ادواردو را به شدت تحت فشار گذاشته و او را تهدید به محروم کردن از ارث کرده بودند ، ادواردو سرپرستی باشگاه یوونتوس را به عهده گرفت و در زمانی که ستاره هایی چون چیرو فرار او جیان لوکا ویالی در این تیم بازی می کردند ، روی نیمکت یووه می نشست و در دیدارهای مختلف داخلی و بین اللملی ، آنها را همراهی می کرد اما فشارهای شدید خانواده برادواردو برای ترک دین اسلام و مشکلاتی که برایش ایجاد شد باعث شد او فعالیتش در یوونتوس را هم رها کند و تقریبا از خانواده طرد شود . در حال حاضر ، مدیریت و ریاست کمپانی فیات وخانواده بزرگ آنیلی به نوه یهودی جانی یعنی « جان آپوالکان » خواهرزاده ادواردو رسیده است که رسوایی های اخلاقی و بی بندوباری های جنسی او نقل محافل است . بدون شک برنامه ریزی لایی های وابسته به گروه های با نفوذ یهودی در به قدرت رسید الکان در خانواده آنیلی ، نقشی غیر قابل انکار داشته است و هر لحظه امکان دارد که این منابع قدرت ، سرنوشت جدیدی را برای خانواده ثروتمند ایتالیایی رقم بزنند .

#117
MAD JUVE

MAD JUVE

    تیفوسی یوونتوس

  • اعضا
  • 555 ارسال
5 امتیاز بابت این پست مفید به شما تعلق گرفت !!!  :D

#118
c.Ronaldo

c.Ronaldo

    بازیکن ذخیره یوونتوس

  • اعضا
  • 1595 ارسال
بابا همه ميدونن اون دوتا رو مافيايه ايتاليا كشت !!!!!

#119
Shaktak-Juve

Shaktak-Juve

    بازیکن اصلی یوونتوس

  • اعضا
  • 4770 ارسال
بنظر من لوكا و ادواردو توسط يه عده كه مي خواست بين الكان ها و طرفداراي آنيلي رو مشوش كنن كشته شدن.لاپو و جان قبلا گفته بودند كه ما دايي مون رو دوست داريم و الگوي ماست.اما ادواردو اون دو تا رو دوست نداشت.ولي اين كه دليل نيست اونو بكشن.

#120
GioVanni Agnelli

GioVanni Agnelli

    -

  • ادمین
  • 21194 ارسال
واقعا خنده داره . اینا الکان ها رو بردن زیر سوال چرا ؟ چون یهودی هستند . رییس فیات هم لاپو الکان هست نه جان الکان . جان نظر دوم فیات هست . اینا اصلا اسمی از دیگر آنیلی ها نبردن . اینم نکته جالبیه . لوکا ادواردو رو نکشته . صد در صد و یک چیز دیگه هم اینکه چون ادواردو مسلمان بوده اونم از نوع شیعه همه کاراش درست بوده و بقیه غلط . در کل اصلا موافق نیستم .





0 کاربر در حال خواندن این موضوع است

0 کاربر، 0 مهمان و 0 عضو مخفی