پرش به

به جامعه مجازی هواداران باشگاه یوونتوس خوش آمدید
شما هم اکنون در حال مشاهده انجمن ها به صورت کاربر مهمان می باشید.در این حالت شما دسترسی به تمامی امکانات انجمن ندارید و امکان دریافت فایل ها به جز خود IPB را ندارید. اگر که عضو سایت می باشید اینجا را کلیک نمایید. در صورتی که تمایل به عضویت دارید اینجا را کلیک نمایید. عضویت در سایت رایگان می باشد!

تصویر

خاطراتی به رنگ سیاه سفید

* * * * * 1 رای

  • لطفا وارد حساب کاربری خود شوید تا بتوانید پاسخ دهید
586 پاسخ برای این موضوع

#461
italy2006

italy2006

    بازیکن ذخیره یوونتوس

  • اعضا
  • 1992 ارسال

دست گذاشتی به یکی از بدترین خاطرات . یادم میاد من کل بازیهای هفته آخر رو از کانال 2 ایتالیا دنبال میکردم . البته فقط نتیجه ها رو در تمام ورزشگاهها اعلام میکرد . بازی یوونتوس به خاطر اون بارون شدید به تاخیر افتاد و جسته و گریخته ورزشگاه رو نشون میدادند که چه بارون وحشتناکی میومد . لازیو از حریف پیش می افته و من چنان با هیجان بازیها رو دنبال میکردم. دلم گواهی بد میداد اونروز . و اون بارون هم کار خودش رو کرد. کل بازیهای سری آ تموم شد و لازیو هم برده بود . و تمام چشمها به بازی یووه و پروجیا دوخته شده بود. کولینا و بازیکنان وارد زمین شدند و از اینجا به بعد رو کانال 2 ملی ایتالیا داشت نشون میداد . کولینا چندین بار توپ رو انداخت رو زمین که ببینه چقدر توپ میاد بالا . به اندازه ی بود که میتونست سوت آغاز بازی رو بزنه . ولی من اصلا دوست نداشتم تو اون شرایط بازی شروع بشه . برای یکبار هم شده تو دلم به زیدان التماس کردم که اگه واقعا زیدان هستی تو این بازی خودتو نشون بده . بازیکنان لازیو از رختکن داشتند بازی رو از طریق تلویزیون میدیدند و نه زیدان زیدانی کرد و نه تمام ستارگان یووه .
خیلی روز و هفته ناراحت کننده ای رو گذروندم


بله چنین بود برادر و ناگفته نماند که به رهبری کارلو انچلوتی بود که یوونتوس در فصل مذکور در بازیهای اخر فاصله 9 امتیازی با لاتزیو رو از دست داد.

یعنی در اوج برتری قهرمانی پرید.

#462
10VE4EVER

10VE4EVER

    بازیکن ذخیره یوونتوس

  • اعضا
  • 3758 ارسال
الان داشتم ویدئو مربوط به کونته رو که واسه افتتاحیه درست شده بود میدیدم رسید به یه صحنه ای که مربوط به بازی آخر یوو تو سری آ بود که در دل آلپی برگزار میشد داور سوت رو زد یهو همه شروه به خوش حالی کردند باور کنید شده بود مثل فوتبال خودمون ، همه ی هوادارا آمده بودند داخل زمین :Facepalm: یه بلبشویی شده بود که نگو :1: تاریخ بازی به زمانی برمیگشت که روبی کاپیتان یوو بود !

#463
Nader Shirazi

Nader Shirazi

    هوادار یوونتوس

  • اعضا
  • 440 ارسال
وینوو وینوو دوستت دارم . تو بهترین جای جهان هستی . این اسم چقدر زیباست - شاید یکی از زیباترین اسمهای دنیا - شاید هم بهترین منطقه دنیا - خانه یووه - در شهر تورین تا اسم وینوو شنیده میشه پشت این اسم همیشه نام یوونتوس هست. اگر از هر کسی بپرسی وینوو کجاست سریع بهت جواب میده یوونتوس - یوونتوس انقدر دلم گرفته و دلتنگ هستم که اومدم تو این تاپیک تا یه کمی در مورد وینوو حرف بزنم . البته با احترام به دوستانی که بهم پیغام دادند ادامه خاطرات در شهر تورین را برایشان بنویسم . روز دوشنبه 1 مرداد ماه 1390 زمانی که آفتاب غروب میکرد در رستورانی نشسته و منتظر تاکسی بودم که صاحب رستوران زنگ زده بود که از داخل شهر بیاد و منو برسونه هتل . در بیرون رستوان آفتاب داشت کم کم غروب میکرد . چهره ام بسیار سوخته بود چون دقیقا 7 ساعت زیر آفتاب بودم . البته لازم نبود این مدت زمان انتظار بکشم ولی ذوق دیدن یووه منو زودتر از آنچه که مقرر بود از هتل به وینوو کشوند. این غروب بهترین غروب و بهترین روز زندگی من بود. نمیدونم چرا اون موقع که بیرون رستوران نشسته و منتظر تاکسی بودم یاد اون غروب سیزده بدر سال 67 افتادم که تازه به سربازی رفته و نگهبان بودم و بغض تمام وجودم رو گرفته بود. الان هم همینطور بودم ولی اون کجا و این کجا . زمانی که خبر دار شدیم یوونتوس از آمریکا به خانه برگشته خوشحالی تمام وجودم رو فرا گرفته بود. انقدر خوشحال بودم که میخواستم رزروشون هتل رو ببوسم (البته از روزی که وارد هتل شدم این کار رو دوست داشتم بکنم) روز دوشنبه صبح صبحانه مفصلی خوردیم و تا جایی که میتونستیم از سر میز صبحانه خوراکی برداشتیم - چون میدونستم روز سخت و طافت فرسایی خواهیم داشت . بعد از صبحانه دوباره خوابیدیم تااینکه ساعت 1 ظهر شد . یواش یواش خودمونو آماده کردیم برای رفتن. به بچه ها تو فیس بوک گفتم که برام دعا کنند تا بتونم بازیکنان رو از نزدیک ببینم . البته این امر برایم رویایی بیش نبود و تصور اینکه بازیکنان رو ببینم برام غیر قابل باور بود. دیدن منطقه وینوو که سالها ی سال فقط از روی نقشه و تلویزیون میدیدم برایم بسیار جالب بود و بهترین لحظه سفرم بود. لباسهای یوونتوسی پوشیدیم و قبل از رفتن پسر خالم بهم گفت لباسی بیار که اگه بازیکنان رو دیدیم ازشون امضا بگیریم . به مسخره نگاهی بهش انداختم و گفتم دلت خوشه مگه به همین راحتیه که من از آلکس و جی جی امضا بگیرم - گفتش حالا تو بیار ضرر نداره . من هم دست انداختم یه تی شرت یوونتوسی که به مبلغ 60 یورو خریده بودم برداشتم . بیرون هتل دیدم پسر خالم رفت داخل سوپر مارکتی و با یک ماژیک مشکی رنگ اومد بیرون . گفتم این چیه ؟ گفت اونا خودشون ماژیک ندارن باید با این امضا کنند. گفتم برو بابا تو دیگه خیلی خوش بین هستی (خبر نداشتم که این ماژیک دست همه بازیکنان یووه میچرخه و با این ماژیک برای تمام هوادارن امضا میکنند ) راهی وینوو شدیم. راننده تاکسی تا دید ما یوونتوسی پوشیدیم و راهی وینوو هستیم سریعا عکس العمل نشون داد و گفت تیم من فقط تورینو . زیاد سر به سرش نگذاشتیم ولی او همچنان از ما سئوال میکرد . طبق معمول وقتی شنید از ایران اومدیم گفت حتما برای کار اومدین و الان برای تفریح دارین میرین وینوو . گفتم نه فقط برای دیدن یووه اومدم . از آسیا از ایران . من عاشق یوونتوس هستم 25 دقیقه طول کشید از هتل به وینوو رسیدیم با 28 یورو کرایه رسیدم به منطقه ای که دیدن آن آرزوی همه ماست . باور کنید همچنان خواب اونجا رو میبینم و رفتن دوباره به آنجا آرزوی اول زندگی منه. جایی که ستاره های ما از صبح تا غروب در آنجا و زندگی میکنند. جایی که تا چشم کار میکنه نام یوونتوس به چشم میخوره وفقط رنگهای سیاه و سفید میبینی . گیج و منگ نظاره گر اطراف خودم بودم . نمیدونستم از کجا عکس بندازم . در هنگام عکس گرفتن مامور حفاظتی اومد بیرون و به زبون ایتالیایی چیزی گفت . وقتی فهمید متوجه نمیشیم کمی با زبون انگلسیی و کمی با زبون اشاره گفت اهل کجا هستین . گفتیم ایران . گفت میلان . گفتیم ایران ن ن . یه دستی به سرش کشید و گفت او و ه ه ه ه ه . بعد به ما گفت که خیلی زود اومدین ولی همینجا منتظر باشین بازیکنان از همینجا راهی کمپ میشوند و از همینجا میان بیرون اگه خودشون دوست داشته باشند میان بیرون و میتونین از نزدیک ببینید. همین جمله منو خیلی امیدوار کرد که بالاخره میتونم بازیکنان رو از نزدیک ببینم . در همین هنگام یه یوونتوسی تیفوسی که فکر کنم از اون دراگی های دو آتیشه بود اومد یه چیزی به نگهبان گفت و رفت وقتی دست خالکوبی شده اش را دیدم متوجه شدم که از اونهائیست که توورزشگاه آشوب به پا میکنه . قیافه اش خیلی خلاف بود. اولین شخصی که دیدم با ماشین از تو وینوو اومد بیرون پسوتو بود که اولین ذوق رو کردم . رفت و آمد ها در وینوو ادامه داشت و کارمندان و کارگران و خیلی از نفرات دیگر در حال رفت و آمد بودند. اولین بازیکنی که خیلی زود راهی وینوو شده بود منینگر بود که در آستانه درب ورودی توقف کرد و من تونستم ازش امضا بگیرم . داشتم امیدوار میشدم که میتونم از بقیه بازیکنان هم امضا بگیرم. کم کم تماشاگران داشتند راهی وینوو میشدند و کمی شلوغ تر شده بود. تماشاگران یووه وقتی لباس منو به آرم سونی میدیدند کمی بهم خیره میشدند. حتما به خاطر قدیمی بودن لباس . بازیکنان یکی یکی وارد وینوو میشدند و متاسفانه توقف نمیکردند . دیدن بازیکنان حتی از دور و داخل ماشین برای من راضی کننده بود. ولی واقعا فکر نمیکردم که آنتونیو کونته بعد از پارک کردن ماشین داخل وینوو پیاده بیاد طرف تماشاگران و به اولین کسی که برسه من باشم. انقدر دستپاچه بودم که نمیدونستم چی بگم . فقط ازش درخواست امضا کردم که با حوصله تمام امضا کرد و بعدش گفتم اجازه میده باهاش عکس بندازم که با حوصله فراوان جواب مثبت داد. باور نمیکردم اون کسی که شانه به شانه درکنارش ایستاده بودم سرمربی یوونتوس باشه . وقتی تمام بازیکنان اومدند و رفتن داخل باید انتظار میکشیدیم که تمرین تموم بشه که در راه برگشت امیدوار باشیم که توقف کنند. در اون منطقه نشسته بودیم و حسابی اطراف رو نگاه میکردم. یعنی تا میتونستم با اون منطقه داشتم حال میکردم . یه نگاه به امضا کونته مینداختم یه نگاه به منطقه وینوو . دوست نداشتم این لخظات تموم بشه . دوست داشتم تا آخر عمر اونجا میموندم . من در کنار معشوق خود بودم. اونا چند قدم اون نزدیکی ها داشتند تمرین میکردند. بالاخره انتظار دیدن به پایان رسید . اولین بازیکنی که از کمپ خارج شد ماکیزیو بود که توقف نکرد. نگهبانان سریعا نرده گذاشتند و تماشاگران رو سر و سامان دادند در همین هنگام آلکس از کمپ خارج شد که من انقدر فریاد زدم توقف کردم. نگهبانی که میدونست من از ایران اومدم چیزی به الکس گفت و الکس اشاره ای به من کرد و چیزی گفت. فهمیدم که میگه لباستو بده نگهبان تا من برات امضا کنم . نگهبان اومد لباس رو از من گرفت و برد پیش الکس . الکس با همون ماژیک برام امضا کرد. قطعا اگه الکس از ماشین میومد بیرون نظم اونجا به شدت بهم میخورد. فقط تنها لباس منو امضا کرد و رفت . هیجان تمام وجودم رو فرا گرفت بود. در همین هنگام پیرلو اومد بیرون که خودم رفتم جلوش ایستادم و ازش تقاضای عکس کردم. اون هم هاج و واج مونده بود . هم امضا داد و هم باهاش عکس انداختم در همین هنگام ماشین میلوش به همراه ووچینیچ بغل پیرلو بودند که فقط تونستم از میلوش امضا بگیرم . بعد از مدتی نگهبانان دوباره با شدت تمام نظم و انضباط را برقرار کردند. از اون به بعد بازیکنان با خیال راحت از ماشین پیاده میشدند و با همه طرفداران خوش و بش میکردند و عکس و امضا برقرار بود. تاسف خوردم که چرا الکس زود وینوو رو ترک کرد. شاید اگر نظم و انضباط را میدید اون هم پیاده میشد. با تمام بازیکنان عکس گرفتم و همچنان منتظر جی جی بودم. قبل از جی جی ماتری اومد بیرون و توقف کرد. وقتی ماتری به طرف من اومد تا بهم امضا بده من حواسم به جی جی بود که داشت از ماشین پیاده میشد . اصلا حواسم به ماتری نبود و تمام حواسم به جی جی بود. با ماتری عکس انداختم و منتظر جی جی بودم . هیجان زده شده بودم . پسر خالم از دست من میخندید ولی اصلا حواسم بهش نبود. فقط ثانیه شماری میکردم در کنار بوفون باشم و آنچه که نهایت آرزوی من بود اتفاق افتاد. در کنار بوفون بودم و اون هم داشت همراه امضا دادن چیزی میگفت که من اصلا متوجه نمیشدم. من در کنار بهترین دروازه بان تاریخ فوتبال بودم. بعد از بوفون دوباره کونته و بعد کیه لینی و بعد دی چلیه اومدند و آخرین نفر کوالیارلا بود . یک روز استثنایی در زندگی من . غروب اونروز به تمام اتفاقهایی که افتاده بود فکر میکردم و باور نمیکردم . خدا این پاداش رو بابت یک عمر عاشق بودن به من داده بود و خدا رو بلند بلند شکرمیکردم . واقعا دوست دارم دوباره همچین روزی برای همه شما و برای من اتفاق بیفته . وینوو دوستت دارم . تو بهترین جای جهان هستی .

#464
Hossein Salehi

Hossein Salehi

    مدیرکل فروم

  • ادمین
  • 15953 ارسال
نادر جان به نوشتن خاطراتت ادامه بده ...

#465
MARCHISIO

MARCHISIO

    بازیکن اصلی یوونتوس

  • اعضا
  • 5433 ارسال
اقا این تاپیک رو من تا حالا ندیدم بودم وگرنه خوراک من خاطرات :nish: من یک پسر خاله دارم عاشق ارسناله سال 2006خدا خدا می کردیم یک طوری بهم تو چمپیون بخوریم :bighug: اقا بلاخره بهم خوردیم رفتیم خونشون که بازی رو ببینیم حالا همه خانواده هم بودن(ما و پسر خالم اینا) کل شدید قبل بازی :king_Aragorn: من بهش می گفتم تو نگاه بازیکنا بکن اصلا روت می شه ادعا بکنی گفت کاپلو مربی نیست ما ونگر رو داریم انصافا راست می گفت :f: بلاخره بازی شروع شد و فابرگاس 19 ساله با ما اون گل رو زد :Facepalm: ............. سوخت شدید همه شروع کردن مسخره کردن من اقا بلخره گل دوم رو هم هانری زد من که دیگه واقعا تحمل نداشتم همه بد جوری داشتن منو و یوو رو مسخره می کردن و با من بی ظرفیت شوخی می کردن صاف یک مشت اوردم تو صورت پسر خالم :furious:یک دفعه سکوت همه جا رو فرا گرفت و فقط صدا داد پسر خالم می یومد من هم پا گذاشتم به فرار :zombismiley:شناس اوردم که بابامو گرفتن وگرنه......... :stopsign: بعد هم که با هم اشتی کردیم :thankyou:

#466
MaMpIeRo

MaMpIeRo

    تیفوسی الساندرو

  • اعضا
  • 2442 ارسال
اقا نادر عکس ها رو بذار :sad53: :sad53: خدا وکیلی من اشکم در اومد. :worship: :worship: فک کن الکس برات ایستاده تا برات لباستو امضا کنه.فقط به خاطر تو. :rainbow: :rainbow: این چیزه کمی نیست.لیاقت و شانس میخواد :dreamy: :dreamy:

#467
Nader Shirazi

Nader Shirazi

    هوادار یوونتوس

  • اعضا
  • 440 ارسال
تمامی عکسهای تورین : http://www.facebook....2636.1772187887

#468
juventus_maf

juventus_maf

    هوادار یوونتوس

  • اعضا
  • 439 ارسال
خوش ترین خاطرات یوونتوسی من............زمانی بود که یووه در سری ب بود.............ولی کماکان طرفدارانش پشت این تیم بودن ........و همچنان از تیمشون حمایت می کنند...........

#469
saeed-nedved

saeed-nedved

    بازیکن ذخیره یوونتوس

  • اعضا
  • 3441 ارسال
نوشتن از خاطرات یوونتوس واسه من همیشه خیلی راحت نبوده چون من از وقتی که ۱۲ سال قبل طرفدار این تیم بزرگ شدم همیشه دوست داشتم که قهرمان اروپا به یووه برسه و من این افتخار رو ببینم _به خاطر همین هم من اون بازی که با سه گل رئال رو بردیم رو دوست دارم و هیچ وقت یادم نمیره هرچند که پاول تو همون بازی یه ضد حال اساسی بهم زد ویه خاطره بد واسم گذاشت .فکر کنم بدترین خاطرم هم همون فینال اولترافرد باشه.اما از گذشته که بگذریم هیچ وقت فکر نمیکردم که یووه با اون عظمت فقط و فقط واسه سهمیه اروپا بجنگه.به نظرم این دوره بدترین دورانیه که بعد ها یه بیانکونری بتونه ازش نام ببره

#470
Hossein Salehi

Hossein Salehi

    مدیرکل فروم

  • ادمین
  • 15953 ارسال
نادر جان دیگه خاطره ای نداره از تورین برامون بگی ؟

#471
Nader Shirazi

Nader Shirazi

    هوادار یوونتوس

  • اعضا
  • 440 ارسال

نادر جان دیگه خاطره ای نداره از تورین برامون بگی ؟

حسین جان خاطرات تورین رفت روی طاقچه تا خاک بخوره و هر وقت که نتونستم برم اونو بردارم و باهاش حال کنم .
اما در حال حاضر با چیز دیگری دارم حال میکنم :

شب با تعصب
شبی با خاطره های فراموش نشدنی - اون شب باعث شد که خاطرات تورین من یه راست بره روی طاقچه . فکر نمی کردم شب 31 شهریور 1390 یکی از بهترین شبهای زندگی من در خیابانی رقم بخوره که 29 سال پیش چند خیابان بالاتر از آن از کرج به همراه مادرم می آمدم تا عکسهای یوونتوسی بخرم .
در شب 31 شهریور بعد از سالها خانواده خودم را پیدا کردم. اون شب باعث افتخار من بود. بودن در کنار برادران و خواهران یوونتوسی برایم به اندازه تمام شبهای تورین ارزش داشت . عکس گرفتن در کنار دوستان و بخصوص شخص حسین آقا برایم ارزشی فراتر از عکسهای وینوو بود. دوست داشتم اون شب هیچوقت تموم نمیشد . چون اون شب و اون مکان متعلق به من بود. متعلق به همه دوستانی که اونجا بودن بود. ما همه اهل اون شب و اون مکان هستیم .
اون شب یکی از مشتریهای کافی شاپ از من پرسید داستان چیه؟ واقعا این تجمع برای تعصبه یا برای خنده؟؟؟!!! گفتم برای عشقه - ما همگی عاشق هستیم - گفت عجب تعصبی.
من هم اسم اون شب را گذاشتم شب تعصب - یکی از بهترین خاطرات یوونتوسی بودن من .

#472
Nader Shirazi

Nader Shirazi

    هوادار یوونتوس

  • اعضا
  • 440 ارسال
دوستان این داستان را یکبار در فیس بوک گذاشتم اگه برای بعضی ها تکراری هست ببخشید : پسری از شهر رم محله فقیر نشین شهر رم - ماسیمو پسر بچه هشت ساله اهل شهر رم دست به دعا بر داشته تا تیم محبوبش در شهر خودش (رم) به پیروزی برسد و 5 هفته مانده به پایان فصل خیز مهمی برای قهرمانی بردارد. آخر شب پدر دائم الخمرش به همراه دوستانش سر مست از پیروزی رم در برابر یوونتوس آن هم به سه گل وارد منزل میشوند. ماسیمو سرخی گونه اش را که ساعاتی پیش بر اثر ریختن اشک قرمز شده بود از دیدگان پدر و دوستان رمی اش مخفی نگه میدارد . پدر با لهجه خشن خود ماسیمو را صدا میزند و دوستان پدر شروع به سر به سر گذاشتن ماسیمو میکنند. ماسیمو همچنان امیدوار است . چون کماکان یوونتوس با 3 امتیاز نسبت به رم در صدور جدول قرار دارد هفته بیست و ششم از راه میرسد- یووه با دو گل اینتر را شکست میدهد و رم هم میلان را در سانسیرو با یک گل میبرد . هفته بیست و هفتم در فاصله 3 هفته به پایان فصل ماسیمو جان و روحش در فلورانس و در کنار ستارگان یووه پلاتینی - آلدوسرنا - لادروپ و ... است . فیورنتینا میزبان یووه هست و از آن طرف در شهر رم تیم رم میزبان سامپدوریا - پدر با دوستان متعصب و خشن همیشگی خود راهی ورزشگاه المپیک میشوند و ماسیمو تنها در کنار همدمش که یک رادیو میباشد با جان و دل گوش به گزارش بازی شهر فلورانس میسپارد . گزارشگر در دقیقه 57 خبر خوبی برای ماسیمو ندارد - در این لحظه آنتونیونی گل اول را وارد دروازه یووه میکند. بازی در رم همچنان مساوی است و باز از شهر فلورانس خبرهای بدی در راه است . نیکولا برتی در دقیقه 90 کار را تموم میکند و یووه 2-0 بازی را واگذار میکند. رم با خوش شانسی موفق میشود با گل دقیقه 75 گراتزیانی سامپدوریا را شکست داده و یک امتیازی یووه میرسد . در خانه ماسیمو غوغای بر پا شده - پدر به همراه دوستان جشن به پا کردند و امیدوار به قهرمانی در پایان فصل . یوونتوس به لبه پرتگاه رسیده و دوران افت خود را بد زمانی شروع کرده - ماسیمو تنها در اطاق با چشمان خیس در رویای خود غوطه ور شده - چی میشد تو این سه هفته آخر تمام ستارگان دنیا در یووه بودند. مارادونا - زیکو - سوکراتش - رومینیگه - خدایا میشه هر سه بازی آخر رو ببریم تا قهرمان بشیم - روزهای پر اضطراب و سخت در راهه . یکشنبه سخت و پر اضطراب برای ماسیمو - هفته بیست و هشتم در راه است - تا آخر هفته بیست و هفتم یووه با 40 امتیاز و رم با 39 امتیاز در راه قهرمانی با هم رقابت دارند. در این روز یووه باید به جنوا سفر کند و با سامپدوریا بازی کند و رم مهمان پیسا هست . پدر این بار در فضای مه آلود دود سیگار در خانه و در کنار رادیو گزارش بازی را گوش میدهد - فضای سنگین خانه بر نگرانی و اضطراب ماسیمو می افزاید- در دقیقه 43 نیمه اول هست که رم 2-1 از پیسا عقب می افتد. پدر پشت سر هم سیگار میکشد و ماسیمو از این نتیجه اطلاعی ندارد چون در اتاق خود و در کنار یک پیراهن یووه که آن را بدور از چشمان پدر نگهداری میکند با دلهره منتظر خبری از شهر جنوا است. با دو گلی که مدافعان پیسا تقدیم رم میکنند بازی با نتیجه 4-2 به سود رم تمام میشود. از آن طرف یووه برای پیروزی هر کاری میکند ولی حاصلی ندارد و بازی بدون گل تمام میشود. یوونتوسی که از ابتدای نیم فصل دوم با تیم رم 16 امتیاز اختلاف داشت اکنون صدر جدول را به پیشاهنگ تازه ایتالیا (رم) واگذار کرد و 2 هفته مانده به پایان فصل از قهرمانی نا امید شده است. ماسیمو به دور از هیاهوی فوتبال ایتالیا و جابجا شدن تیمها در صدر جدول در کنار پیراهن یووه به خواب عمیقی فرو رفته است و در خواب جام قهرمانی را بالای دستان شیرا و پلاتینی میبیند. پدر خوشحال و سر مست وارد اتاق ماسیمو میشود و وقتی پیراهن یووه را در کنار ماسیمو میبیند با پوزخند به طرف لباس رفته آن را برداشته و به طرف دیوار پرت میکند و با صدای بلند میخندد . دو هفته دیگر به پایان فصل مانده . در هفته 29 یووه بازی بسیار سختی با میلان در تورین دارد و رم در مقابل تیم ضعیف و از پیش سقوط کرده لچه در رم بازی دارد . همه چیز به نفع رم پیش میرود و طرفداران رم و مخصوصا پدر ماسیمو از الان جشن قهرمانی را به پا کرده اند . ماسیمو در غم و اندوه به سر میبرد - یکشنبه حساس دیگر در راه است - پدر و دوستانش خود را برای جشن قهرمانی آماده کرده اند به همین دلیل با تجهیزات کامل برای برگزاری جشن راهی ورزشگاه المپیک رم میشوند - جایی که تیم رم پذیرای تیم لچه از پیش سقوط کرده است - ماسیمو نا امید و همچنان مثل گذشته تنها در گوشه خانه و منتظر شروع بازیهای هفته بیست و نهم است (یوونتوس - میلان) (رم - لچه) - ماسیمو دست به دعا شده . صورت بازیکنان یووه را از عکسها جدا کرده و در کنار مجسمه حضرت مریم گذاشته و روبروی آنها زانو زده - دعا میکند که امروز این ستارگانش ناامیدش نکنند . رم خیلی زود و در دقیقه 6 از لچه پیش می افتد. اما تیم لچه در دقیقه 34 و توسط (البرتو دو خیارا) بازی را مساوی میکند. رمی ها در شوک گل مساوی بودند که در اواخر نیمه اول توسط (خوان آنتونیو بارباس) گل دوم را دریافت میکنند. خبر شکست در نیمه اول از طریق رادیو به گوش ماسیمو میرسد. شدت هیجان و اضطراب باعث تپش شدید قلب کوچک ماسیمو شده. ماسیمو همچنان دست به دعا است. بازی یووه با میلان همچنان مساوی است- با این شرایط یووه صدر جدول را پس میگیرد ولی همچنان 45 دقیقه دیگر مانده است. باور کردن این نتیجه برای ماسیمو غیر قابل باور است - رم در ابتدای نیمه دوم گل سوم را توسط پدرو پاسکولی دریافت میکند و گل دقیقه 82 هم نمیتواند این تیم را نجات دهد. رم بازی را 3-2 میبازد ولی خبر بهتر برای ماسیمو گل دقیقه 82 میشل لادروپ میباشد که باعث میشه یووه 1-0 آث میلان را شکست بدهد و صدر جدول را با قدرت از رم پس بگیرد. زنده باد لادروّپ . ماسیمو عکس صورت بازیکنان را غرق در بوسه میکند و از ترس پدر سریعا شروع به جمع آوری عکسها و لباس یووه میکند. پدر مست با ناراحتی فراوان به خانه می آید. دعاهای ماسیمو جواب میدهد. در هفته آخر یوونتوس لچه را در هم میکوبد و رم باز هم می بازد و اینبار به تیم کومو. یووه قهرمان میشود . جام بیست و دوم را به خانه می آورد. ماسیمو تنها در اطاقش به همراه پیراهن یوونتوس و عکسهای ستارگانش جشن به پا کرده - پدر از راه میرسد در اولین نگاه وقتی چشمش به پیراهن یووه می افتد آن را از ماسیمو گرفته و در ظرفشویی به آتش میکشد و بعد به سراغ ماسیمو رفته و با مشت و لگد و به جان پسر 8 ساله خود می افتد. ماسیمو زیر مشت و لگد پدر از هوش میرود و پدر مست و خسته بی توجه به حال ماسیمو از خانه خارج میشود. بعد از ساعاتی ماسیمو با دهانی پر از خون به هوش می آید و فارغ از شرایط موجود همچنان خوشحال است. گناه ماسیمو پسر بچه اهل رم این است که طرفدار یووه هست. ماسیمو باز هم دست به دعا بر میدارد و به خدای خودش می گوید : خدایا یه کاری کن که هر شب پدرم منو کتک بزند - چون فقط یک دلیل برای کتک خوردن ماسیمو وجود دارد و آن هم پیروزیهای یووه است . زنده باد یوونتوس

#473
behdad

behdad

    بازیکن ذخیره یوونتوس

  • اعضا
  • 1769 ارسال
^ خیلی جالب بود نادر خان. واقعا با احساس نوشته شده بود، فقط یه کم دنبال کردن امتیازا تو ذهنم سخت بود! :1:

#474
Prince Claudio

Prince Claudio

    نماد یوونتوس

  • اعضا
  • 9087 ارسال
  • Locationتهران پیروزی
چی بگم والا . یووه این جور طرفدارا رو هم داره . یا پدری به خاطر یک فوتبال پسرش رو اینطوری می زنه ؟!!!!!!!!!!!!!!! باورش سخته ولی به نظر جالب نبود اصلا

#475
saeed-nedved

saeed-nedved

    بازیکن ذخیره یوونتوس

  • اعضا
  • 3441 ارسال
آدم وقتی این خاطرات رو میخونه به یوونتوسی بودن خودش افتخار میکنه_امیدوارم به اون گذشته باشکوه خودمون برگردیم

#476
Parham Bianconeri

Parham Bianconeri

    هوادار یوونتوس

  • اعضا
  • 344 ارسال
من چون از 97-98 یه یوونتوسی تمام و کمال شدم طبیعتآ دهه 90 برام خاطرات کمی رو باقی گذاشته جز بازیهای ایتالیا در جام جهانی 94 و اسطوره کودکیهام یعنی روبرتو باجو و شمایی از بازیهای یوونتوس و... اما دهه 2000 برام پر از خاطرات بیانکونریه، فصل 03-2002 که به فینال لیگ قهرمانان رفتیم، غم و اندوه باخت 3-0 به منچستر در دل آلپی در مقابل شادی بی حد و حصر از شکست پشت سرهم بارسا و رئال! یادمه شبی که با رئال بازی داشتیم منم فرداش امتحان داشتم و بابام میگفت باید بری بخوابی که فردا امتحانتو خوب بدی! من نمیخواستم بخوابم و بازیو از دست بدم، بابام داشت بازیو میدید؛ همش از لای در اتاقم نیگا تلویزیون میکردم و هر چند دقیقه یه بار به هوای آب خوردن یا دستشویی رفتن میرفتم بازیو میدیدم! آخرش که بابام دید من نمیرم بخوابم تلویزیونو خاموش کرد! چند دقیقه بعد خودش دوباره رفت سروقت تلویزیون، یهو دیدم اومد در اتاقمو وا کرد و گفت پاشو بیا که تیمت 3-0 جلو افتاده!! :)))) فینالم که دیگه هر چی از خاطراتش بگم کم گفتم؛ هنوزم حسرت نبودن ندودو میخورم...

#477
Guest_alessandro1985_*

Guest_alessandro1985_*
  • مهمان
پست نادر خان خیلی جالبه ... مربوط به فصل 1985.86 هستش...

#478
gigi joon

gigi joon

    بازیکن ذخیره یوونتوس

  • اعضا
  • 2883 ارسال
این ویدیو رو حتما ببینین! میدونم که خیلی هاتون دیدید و حتی داریدش اما ارزش بارها و بارها دیدن رو داره! الان چنان بغضی کردم که نگو :np:


http://download.juve...innojuve105.zip

#479
Amir Delpiero

Amir Delpiero

    بازیکن ذخیره یوونتوس

  • اعضا
  • 822 ارسال

این ویدیو رو حتما ببینین! میدونم که خیلی هاتون دیدید و حتی داریدش اما ارزش بارها و بارها دیدن رو داره! الان چنان بغضی کردم که نگو :np:


http://download.juve...innojuve105.zip

40 مگابایته :shok:چی هستش یخورده توضیح بده :flower:

#480
gigi joon

gigi joon

    بازیکن ذخیره یوونتوس

  • اعضا
  • 2883 ارسال
بازدید تیم یووه ی زمان کاپلو از یه بیمارستان کودکان و در حال آواز خوندن :cry2:





0 کاربر در حال خواندن این موضوع است

0 کاربر، 0 مهمان و 0 عضو مخفی