2 رای
طبق گفته ها و گزارش ها مثه اینکه وادالا دیروز به تورین اومده .... و وضعیتش تو این هفته مشخص میشه !
.
اینم کلیپی از مهارتاش تو این آدرس http://www.aparat.com/v/vdyAz
.
بازیکن خوبی به نظر میاد 
... فقط هرجا گشتم نتونستم آمار دقیقی ازش پیدا کنم ... اگه شما دارین بفرستین ، ما هم دعاتون میکنیم 
جیجی :
مارکیزیو، تنها بازیکنی با رنگ سیاه و سفید که من می شناسم!
کارلوس توز بعد از انتقالش به بوکا جونیورز از یوونتوس و هوادارانش خداحافظی کرد و گفت : " بسیار سپاسگذارم ."
او در اینستاگرامش نوشت :
" فصل جدیدی در زندگی من شروع شده است و می خواهم برای این دوسال فوق العاده ، تشکر کنم. "
" از همه هوادارانم تشکر می کنم که در لحظات خوب و بد با من ماندند. بدون شما نمی توانستم دو فصل عالی را پشت سر بگذارم. شما نسبت به من خیلی مهربان بودید و من به خاطر این موضوع از شما سپاسگذارم. "
"هم چنین می خواهم از کادر یوونتوس و هم تیمی هایم تشکر کنم. آنها هم در داخل و هم در خارج زمین کمک های زیادی به من کردند."
" شما به من چیزهای زیادی یاد دادید. امیدوارم همچنان به روند موفقیت هایتان ادامه دهید. "
"فورتزا یووه ، برای همیشه ! "
LA STORIA INFINITA
شما میل به فوتبال را به من بازگرداندید
کارلوس توز پس از پیوستن به بوکاجونیورز طی نامه ای سرگشاده به هواداران یوونتوس اذعان داشت "شما میل به فوتبال را به من بازگرداندید."
توز در اکانت رسمی توئیتر خود نوشت : "یونتنینی!"
"از اولین روزی که من به تورین وارد شدم ، احساس می کردم در خانه خود هستم و شما به سرعت میل به فوتبال بازی کردن را به من بازگرداندید."
"من تنها می توانم از شما سپاسگزار باشم. من تصمیم گرفتم که به کشور خود بازگردم تا بتوانم بار دیگر تمام خانواده خود را در کنار خود ببینم."
"این تصمیم ساده ای نبود ، چون من دوستان ، هم تیمی ها و باشگاهی که شادی بی حد و حصری به من هدیه کردند را ترک کردم. برای تمام جنگیدن ها ، پیروزی ها و شکست ها از همه شما ممنونم. من مسائل بسیاری از شما آموختم و بابتشان سپاسگزارتان هستم."
"شما برای همیشه در قلب من خواهید ماند. آپاچی ..."
Don Marcello Lippi
===============
Il Guerierro سابق
مانــنـدِ، مانـــدن پشت درهای بهشت - برای توز( به قول مارادونا) ،پیامبر قرن 21 ام آرژانتین ، بیا با هم سقوط کنیم...
سابه یا مانند گدایان حوالی بوینوس آیرس پریشان بود، شبهایش روشن و روزها تاریک! همش فکر آن بازی آخر مقابل آلمان در سرش بالاپایین میرفت! با خود میگفت عجب اشتباهی کردم که گفتم جایی برای توز نیست، تیمم تکمیل است و به ترکیب برنده دست نمیزنم!
فرگی میگفت پسرک دیوانه!!! حیف ، که این مردک لاابالی را به عقد یونایتد در آوردم! اما خودش خوب میدانست رونی-رونالدواش بدون آپاچی، به قدر کافی قدرت بلند کردن cl را نداشتند. حالا دوره سیتیزن هاست، آنها فرش قرمز یونایتدی هارا جمع کردند و فرش ابی در منچستر گسترانیدند.آپاچی کادویی از جنس نفرت از طرف سیتیزنها برای فرگی و هواداران یونایتد و پادشاهی ای که از دست رفت.آپاچی تا آمد موهایش را شانه کند، دید کاپیتان شده، 4 سال گذشته بود، بعد چشیدن شراب های قهرمانی در آرژانتین و برزیل، حالا 2-3 قهرمانی با سیتی بدست آورد در جزیره، اکنون کوله بارش را جمع کرده بود، در یک دستش بلیط بازگشت به آرژانیتین و در دست دیگرش پیشنهادی از بانویی فریبنده!
آپاچی یکشنبها به کلیسا نمی رفت، از کشیشها خوشش نمیامد، مانچینی هم شبیه کشیش های مقدس بود، پس متناقضات با مانچینی هم در رفتنش موثر بود، مانچینی جلو جلو بلیط هواپیما برایش گرفته بود میگفت: از دست این دیوانه شدم، فرگی حق داشت او رام شدنی نیست...
آپاچی ته دلش میخواست باز به بوینوس بازگردد کمی مست کند و در دریا شنا کند، با دلفینها اختلاط کند به هر حال او پیامبر بود، حداقل مارادونا که این گونه میگفت.
طعم شام و شرابی که با گالیانی خورده بود هنوز در دهانش حس میکرد ،بانو خیلی اورا فریفت،الکل خونش پایین آمده بود گهگاهی به کلیسا سَر میزد! در تالار افتخارات چرخی زد، در حیات پرچم یووه را دید که با آواز باد می رقصد، دیگر کاملا محسور شده بود کنته را دید و هوادارانی که مجنون بودند، فک کرد اینجا هم میتواند خانه اش باشد...پس تماس های گالی را رجکت کرد و بعد به او sms داد که من عشقم را یافتم دست از سرم بردار(یک فحش ابدار هم حواله اش کرد)
شماره 10 را میخواستند به او بدهند! پیرمرد پیشگوی شهرکه صورتش مانند گچ دیوارهای یوونتوس آرنا سفید شده بود به او گفت: توز، این پیراهن برایت گشاد است، این پیراهن تنه نماد وفادارای و خدایگان اسطورها، الکس بوده، میخواهی باز هم، این بار در اینجا، بلوا به پا کنی؟!
آپاچی چند قدم برداشت و نفسی عمیق کشید، آنقدر جرات نداشت که برگردد بگوید من پیامبر آرژانتینم و 10 بوکا که متعلق به مارادونا بوده را میپوشیدم! او از دنیایی متفاوت به ایتالیا آمده بود ، پس صبر کرد تا با یاری زمان،معجزه اش را نشان دهد.زمانی که به یووه آمد شاید او سیر بود، اما در زمین، با گرسنگی برای ارضای حرص و طمعش تا سَر حد توان وبی امان میدوید!
دنیایه دیوانه ی دیوانه ی دیوانه او عوض شده بود، حتی بعد 3 سال و نیم به تیم ملی دعوت شد، دیگر شرارت و شیطنت از چهره اش نمی بارید. مثل یک مرد سنگین وباوقارشده و موهایش را هم کوتاه و ترو تمیزکرده بود! بعد یک فصل بختِ خوش به سوی بانو روی گردانید، آپاچی یا جام شراب بالا می برد یا جام قهرمانی را.توز و شاهکارهای متوالیش!! چپ و راست صورت زخمی گل میکاشت، در بازی با دورتموند و رئال کاری کرد مانند دیوانگان روانی افسار پاره کنم و دچار جنون شوم(هر چند تیمارستان شهر شلوغ بود مرا نپذیرفتند!)
آن موقع حتی عمر سیووری هم از قبر بلند شده و برایش دست میزد...
اما باز هم آن کلاغ های شوم صدایشان می آمد، بخت بد در فینال و یک قدمی جام سریع خودش را رساند،شیدایی مردان آلگری با لطف چاکر ناتمام ماند،آپاچی در فضای تعلیق بعد از بازی مانده بود، فینال cl از دست رفت، او انگار باور ندارد که بازی را باخته به هواداران نگاه نمی کرد، اشک های پیرلو را دید، بغضش را خورد و فهمید که آرزویش برای همیشه مرده است. یووه منتظر یک منجی بود، نه در حد عیسی کسی که گاهی به کلیسا برود و حداقل لقب پیامبر داشته باشد، بی انصافیست به او منجی نگوییم! سینه اش سپرمیشد با قدرت جلو میرفت، وقتی شوت میزد؟؟ میتوانی از مورگان دیسانتیس بخواهی حسش را بعد آن ایستگاهی توصیف کند!
اما کوپا، باز هم پایانی خُرد کننده برای آلبی سلسته و آپاچی، باز هم چشمانش به چمن پیوند خورد، چند روز از پتک سنگین بارسا نگذشته بود، دیگر توان بالا آوردن سرش را نداشت...کسی نبود که دلداریش دهد، فقط کمی شانس داشت که هو نشد. هی به خود میگفت ینی استحقاق حضور در فینال را نداشتم؟ دیگر اشکی نداشت، گریه نمیکرد فقط مانند مجنونها راه میرفت، زیر لب چند بد دهنی نثار سابه یا می کرد ، چند فحش هم روانه مارتینو و شیلی و بارسا و مسی کرد، و شیشه مشروب را تا ته سر کشید.
صداهای نامفهومی به گوش می رسد، مردم آرژانتین هم در گوشه ای با هم زمزمه میکنند، میگویند: انگار توز پیامبر نیست...
پیرمرد پیشگو، برای توز در کلیسا دعا میکرد که او بماند، نامه ای دردستش بود که هیچوقت ارسال نشد در نامه نوشته بود: لطفا نرو کارلوس...
Adios Apache#
شاید برای یه سری هنوز سوال باشه که توز چطوری رفن و بازی کردن توی آرژانتین رو به موندن توی یوونتوس و درخشش تو سطح اول اروپا ترجیح داد. خب اینم دلیلش :
/ 
/ 
/ 
/ 
/ 
/ 
/ 
/
40 هزار نفر اومدن و از نزدیک به توز خوش آمد گفتن ! البته این 40 هزار نفر رو صندلی ها بودن بماند اونایی که از در و دیوار ورزشگاه رفتن بالا ! مارادونا هم شخصا اومد به استقبالش و یه بنر هم براش اورد ( همون زرد رنگه ) که روش نوشته بود " ممنون که برگشتی کارلیتوس "
فکر کنم این همه عشق، علاقه و عاشق، خیلی خیلی بیشتر از درخشش و بازی کردن تو سطح اول اروپا ارزش داشته باشه. بر خلاف تیکه ی یکی مونده به آخر پست فوق العاده ی بالا، توز برای هواداران بوکا چیزی فراتر از پیامبره ،،،،
خودش هم یه مصاحبه کرده که توش گفته من همیشه یک شنبه ها ( روزایی که بوکا بازی داره ! ) به خونه و تیمم فکر می کردم و آرزو می کردم هر چه زودتر برگردم. گفته که از همن روز اولی که رفته اروپا تصمیم داشته یه روزی برگرده به آغوش تیم مورد علاقش ....
Golden Boy
______ Never chase a bitch _______
برو بابا توز اولین سالش تو اروپا مسخره بود .....ویدال از همون اول عالی بود در ضمن توز مسئولیتی که روی شماره 10 حس میکرد باعث شد اینقدر پیشرفت کنه ....
در کل برامون خیلی عالی بئد خیلی خیلی خوب ولی 2 سال شاید امسال اخرین سال اوج فوتبالیش باشه و برای همیشه محو بشه .....
یه شماره 10 که حد اقل 5 سال برا یووه بازی کنه و ارزشش خیلی بالا باشه رو باید پیدا کرد .....سخته بگیم یه المانی بیاد بپوشه و سخت تر اینه که نتونیم کسی رو با این قابلیت جذب کنیم ....نمیشه الکس جوون شه؟؟؟ 
یادم رفته بود از توز تشکر کنم. بازیکنی که وقتی به یووه اومد بازیکن بزرگی بود و با اینکه معتقدم بهترین فصل دوران ورزشیش تو یوونتوس سپری شده، نمی تونم ادعا کنم که در یووه بازیکن بهتری شد. البته از نظر نظم و اخلاق زمین تا آسمون فرق کرد که علتشم یوونتوس هست مسلما. گفتم قبلا. یه زمانی معتاد تحویل می گرفتیم، ستاره تحویل می دادیم. 
رفتنشم از نظر عقلی اصلا برام قابل درک نیس ولی از نظر احساسی کاملا قابل درکه.همین که رو راست بود، دروغ نگفت و حرف دلش رو زد و به شعور هوادارا احترام گذاشت، کافیه. براش آرزوی موفقیت دارم. 
قبل اینکه به یوونتوس بیاد اصلا خوشم نمیومد ازش. کم کم ازش خوشم اومد و مخصوصا به این دلیل که اصولش براش مهم هستن. برخلاف چیزی که در ظاهر نشون میده یکی از با اصول ترین بازیکن هاییه که دیدم. فنی هم بچه ها گفتن. به نظر بهترین بازیکن یووه تو دو سال اخیر بود. به سلامت آپاچی.
پ.ن.: در مورد اینکه گفته میشه شماره 10 به تنش گشاد بود و اینا. اگه به دل پیرو نگاه کنیم، توز 50-60 تا گل تو هر فصل میزد و توپ طلا هم می گرفت باز این حرف درست بود ولی مقایسه درستی نیست به نظرم. کاملا در حد شماره 10 یوونتوس 2013-2015 بود.
______ Never chase a bitch _______
^
واقعا تعصب توی فوتبال امروز خیلی کمرنگ شده ولی هنوز هم بازیکن هایی مثل توز پیدا میشند که تعصب واقعی دارند.به خاطر این همه علاقه به بوکا توز را تحسین میکنم کمتر بازیکنی هست که تیم های بزرگ اروپایی را به خاطر تیم کشور خودش که دوستش داره خیلی راحت ترک بکنه
اندکی صبر، سحر نزدیک است
به زیبایی یک رویا.....
نقشی که آپاچی تو تیم ما داشت اگر از پیرلو و یدال بالاتر نباشه پایین تر هم نبود...از ویدال و پیرلو فصل اخیر که قطعا بهتر و تاثیر گذارتر بود...
پرس می کرد...عقب می اومد و توپ رو از خط هافبک می گرفت و حملات تیم رو پایه ریزی می کرد...قطعا ما این فصل فقدانش رو احساس
خواهیم کرد و پیش بینی من اینه در نبود توز در طراحی حملات حداقل تو هفته های آغازین فصل مشکل خواهیم داشت...
مصاحبه ای کرده ماروتا که حتما دوستان میزارن ، نکات جالبی گفته. یه قسمتش:
“The Italians are a lot more closely tied to the shirt than the foreigners, take the case of Tevez.
بازیکنای ایتالیایی بیشتر از خارجی ها به پیرهن یووه پایبندن برای نمونه توز رو ببینید
“It's unthinkable that a player of that calibre would tell us that he wants to go home. If Bonucci did that, he would go from Turin to Viterbo.
این غیر قابل تصوره که بازیکنی با آن استعداد(قدرت) بما بگوید که میخواهد به خانه برود...اگر بونوچی چنین چیزی میگف اونو از تورین به ویتِربو میبردم(ویتربو شهری تو استان لاتزیو و 80 کیلیومتری رم، که بافت تاریخی داره و سازه های قرون وسطایی که از قرن 11-12 هنوز باقی موندن ،و جای خوبی برای گردش گراس، قسمت شد برین شاید ماروتا رو دست در دست بونوچی، دیدین 
)
توز گفته بود که به خونه بر میگرده، ولی اشاره هم کرده بود تا پایان قراردادم در یووه میمونم، این جدایی زودتر از موعد،انگار حداقل برای ماروتا تا اندازه ای شوک آور بود، شوکی که لرزششو در فصل جاری حس خواهیم کرد...
______ Never chase a bitch _______
توز: " تکه ای از قلبم را در تورین باقی گذاشتم."
کارلوس توز برای بانوی پیر و هوادارانش نامه ای منتشر کرده که در آن نوشته شده است: " همواره سپاسگذار شما هستم و برای تاریخ سازی شما را تشویق می کنم."
مهاجم سابق یوونتوس که در نقل و انتقالات تابستانی امسال به تیم محبوب دوران کودکی اش بوکا ملحق شد، اذعان کرد همواره هوادار بانوی پیر خواهد بود.
امروز یوونتوس در چارچوب هفته ی اول رقابت های سری آ در ورزشگاه یوونتوس به مصاف اودینزه می رود.
توز از این فرصت استفاده کرده و نامه ای سرگشاده برای هم تیمی های سابق خود و هواداران نوشته است که در روزنامه لااستامپا منتشر شده است. توز در این نامه گفته است:
" افکار و تکه ای از قلبم همواره در آنجا باقی خواهند ماند. از روز اول حضورم در تورین احساس می کردم در خانه ام هستم."
" یووه باعث شد من دوباره اشتیاقم را برای به چالش کشیدن خود کشف کنم. تا ابد سپاسگذار یووه خواهم بود و همواره از آرژانتین شما را تشویق خواهم کرد، شما می توانید با فتح پنجمین اسکودتوی متوالی تاریخ سازی کنید."
[SIGPIC][/SIGPIC]
خدایـــــا ،
خــط و نــشــان دوزخــت را بــرای مـن نکـــش ،
جهنــــم تــــــر از دنیــــــایــت نـــدیدم..
♥ این است یوونتوس ، داستانی از بودنِ من ♥
♥یوونتــوس ، داستـــان یک عــشـــق بزرگ♥
He doesn't play for the money he wins
He don't play for respect
Honesty# #NelCourePerSempre #YouWillBeMissed
“Heartbreak is how we mature… There is almost no path a human being can follow that does not lead to heartbreak.”
این کارش اصلا درست نبود
ممکنه یوقت هواداران بو کا بدشون بیاد؟ نتونه خودشو تو دل اونها جا کنه؟ مگه خبر نداره مد شده واسه اینکه خودشو محبوب تر کنه باید تیم قبلیشو بکوبه؟
- كارلوس توز با بوفون تماس گرفته و براي خودش و يووه آرزوي موفقيت كرده براي بازي در برابر رم. ضمن اينكه گفته به زودي براي ديدن هم تيمي هاي سابق به تورين و ورزشگاه مياد.
ظاهرا براي بازي رم - يوونتوس در ورزشگاه حاضر خواهد بود 
bahman_alex
B a H M a N
GioVanni Agnelli
●•٠·˙Ȥɛɗɲέƙ Ɠгƴɡɛгɑ˙·٠•●
ϾĦɌƗSŦƗɅƝ ƤѺƲLSΣƝ
𝔃𝓭𝓮𝓷ě𝓴 𝓰𝓻𝔂𝓰𝓮𝓻𝓪
[SIGPIC][/SIGPIC]
خدایـــــا ،
خــط و نــشــان دوزخــت را بــرای مـن نکـــش ،
جهنــــم تــــــر از دنیــــــایــت نـــدیدم..
0 کاربر، 0 مهمان و 0 عضو مخفی
بازگشت به ابتدای صفحه
گزارش
