1. یه زمان تیم داشت نابود میشد. چپ و راست meme درمیاوردن از الگری و کونته که کونته مثلا داشت با حسرت نگاه میکرد به یووه، الگری هم با اون لبخند ملیحش ( ) میگفت تیمی که تو سه سال ساختی رو در سه هفته نابود میکنم. خوب بازی نمیکردیم ولی میبردیم. لیگ قهرمانان افتضاح بودیم و از طرفی انتظارا هم خیلی زیاد بود، تا حدی که حتی باخت به اتلتیکو در زمین حریف تحمل نمیشد! حتی به المپیاکو باختیم. صحبت از جانشینی الگری بود با سرمربی چه میدونم، پسکارا!!
2. تیم رفته رفته بهتر شد. لیگ قهرمانان هم صعود کردیم حذفی. خوردیم دورتموند همه طوری صحبت میکردن که انگار خوردیم بارسایی بایرنی چیزی... کامل میشد از پستا ترس از تحقیرشدن جلوی تیم ته جدولی آلمانی رو دید. بردیم دورتموندو، رفت و برگشت! حتی بهتر، تحقیرش کردیم. ولی بازم خبری از امید و اعتماد نبود. "حالا دورتموندو بردی مرحله بعد میبازی" (نقل به مضمون). این حرف به الگری زده میشد ولی یه خورده فکر کنیم کل مجموعه یووه مورد خطاب بودن، چون الگری - فکر کنم! - سرمربی یووه بود. حالا... خوردیم رئال، هموناییمون که از دورتموند میترسیدیم حالا ادعا داشتیم اگر نرسیم فینال هیچ کار خاصی نکردیم. یک اطمینان خاصی هم در پستا بود که این تیم حد بالاش همینه.
3. رفتیم فینال، یادتونه؟؟ هیچ کس ذره ای امید نداشت. این یه برهه همه کنار هم بودیم! به بازی نزدیک و پایاپای هم راضی بودیم. بازی هم خداییش نزدیک بود ولی بعد از باخت دوباره حمله ها شروع شد! و الگری در درجه اول و مدیریت بعنوان متهم ردیف دوم آماج حمله قرار گرفتن: الگری بخاطر تاکتیک اشتباهی که انتخاب کرد (جل الخالق! الگری و تاکتیک در یک جمله؟؟) و مدیریت هم بخاطر ضعف در نگه داشتن سرمربی اسبق.
4. تو اوج نتایج مثبت تیم حتی بحث سر این بود که دلخوش نباشید به این نتایج. تیمای الگری افتشون از سال دوم شروع میشه! باورتون میشه (برای اونایی که اون موقع نبودند عرض میکنم) که وقتی تیم داره نتیجه میگیره میایم از مربی انتقاد میکنیم چون سال بعد قراره بریم تو افت! به خدا! (به دوربین خیره میشود)
5. ویدال، پیرلو و توز رفتن. فروش ویدال اصلا تحمل نشد. ویدالی که فصل قبلش فقط یکی دوماه آخر خوب بود. ویدالی که همه مون متفق القول میگفتیم بازیکن سابق نیست. ویدالی که وضعیت زانوی مبهمی داشت و همون فصل تو بایرن بعد از تعویض زانوشو با کوه یخ میبستن. دوباره حمله شد به تیم مدیریت. چه ذکر مصیبتا که برای فوق ستاره آینده جناب کومان خونده نشد.* قرار شد پوگبا بشه نقش اول تیم. بازم تمسخر و انتقاد و حمله به مدیریت و آلگری. نتایج اول فصل هم البته مزید علت شد. بقیه داستان هم که خیلی واضحه، همین فصل پیش بود دیگه. بازی با بایرن و بردای پشت سر هم در سری آ و دابل کردن دابل فصل قبلش!
6. گفتم کسی حساب نمیکرد که پوگبا بتونه بدون ویدال و پیرلو خودی نشون بده. ولی پوگبا به صورت خودجوش و یکهویی تبدیل شد به وزنه خط هافبکمون. بازیکنی که بعضی بازی ها رو یک تنه درمیاورد و تاثیرش در سایر بازیای تیم انکارنشدنی بود. حالا این وسط کردیتی به الگری تعلق نمیگیره که هیچ، ازش انتقاد هم میشه که چرا تیمت اینقدر به پوگبا وابسته ست؟! بحث پوگباست یادی بکنیم از توز عزیز که سال اولش و تحت هدایت متحول کننده اعصار، فقط یک گل زد (در یورولیگ) و سال بعدش تقریبا یک تنه ما رو تا فینال برد. منتها بازم به الگری کردیتی نباید داد چون... یا حتی موراتایی که الان سرش دعواست. تحت نظر کونته به تیم اضافه شد و خب طبق نظر دوستان که مدیریت نتونست تمام خواسته های کونته رو تامین کنه، میشه نتیجه گرفت که موراتا تمام خواسته های سرمربی سابق نبود. حالا همین آدم زیر نظر الگری تبدیل میشه به یک بازیکن کلیدی در بازی های بزرگ، بخصوص لیگ قهرمانان. اینکه موراتا از بازیکنی که انتخاب دوم بود تبدیل میشه به یک مهره تاثیرگذار، صرفا یک فرایند طبیعیه که اسمش هست: "الگری، عددصفر دنیای مربیگری!"
7. حالا میرسیم به امسال و دوباره همون داستان همیشگی... هیگوایین خرید ناموفق، آینده تاریک تیم، احمق بودن ماروتا، و خب مثل همیشه تکرار جمله من خودم بهترین مرجعم چون خودم دارم میبینم! تفکری که میگه نباید از کسی بخاطر کارای گذشته ش شکرگذار بود، همون تفکر معروفیه که میگه "ملاک، حال افراد است!" آشنا نیست این جمله؟! فعال کردن بند آزادسازی هیچ کاری نداره. پرستیژ یووه رو هم گند زده بهش. دروغگو هم هست برخلاف مدیران راستگو و صادق قبلی این باشگاه (اصلا به باقی تیم ها کاری نداریم). احترامی هم برای بوفون قائل نیست چون نمیره بازیکن بخره که بوفون CL لعنتی رو هم بگیره (رو نوشت: خدا لعنتت کنه زاتزا). تازه مرتیکه احمق پاشده رفته آلمان که ویدالو دو دستی تقدیم کنه.
... هوادار ایرانی یووه، حداقل بعد از سال دوم کونته، وارد یک فاز دگردیسی خیلی عجیبی شد. قصاص قبل از جنایت، تغییر موضع مکرر، تناقض در گفتار، خود مرجع پنداری و سرسختی غیرقابل تحمل از خصوصیات بارز ایشان است. تازگیام یکی فعال شده دوباره که فکر میکنه خیلی شیرینه. تیکه های نابی میاد خصوصا راجع به الگری سرطان، یک یورویی و ... خواستم تشکر کنم ازش و همینطور از مدیران
* البته من خودم منتقد جدایی کومان بودم و هنوزم هستم. منتها آتیشم اونقدرا تند نیست که سرتاپای مدیریت و تیم مربیگری رو شلنگ بگیرم.