[img width=480 height=278]http://www.myup.ir/images/69935151328720595146.jpg[/img]
...Conte Con Te Per Sempre
خيلي وقت بود دوست داشتم بتونم كنار دوستاي خوبم در اين فورم هم فعاليت داشته باشم ولي خب شايد كمبود زمان و... متاسفانه مانع اين مسئله بود.هميشه نوشته هاي شما رو مي خوندم و ازش لذت مي بردم.جو اينجا فوق العاده خوبه و حتي يه سري كه باهاشون آشنايي هم ندارم رو مي تونم از داخل نوشته هاشون بفهمم چه درك و شعور و شخصيت بالايي دارند.اونايي رو هم كه از قبل مي شناختم تو فوتيران و... كه كلاً ديگه بحثي ندارم در موردشون و همگي از نظر من گل بودند و هستند و خواهند بود... از بصير و احسان عزيز ممنونم كه با دعوتشون من رو شرمنده كردند تا لااقل از خجالت دربيام بتونم بيام يه چيزي بگم
مسلماً براي من بودن در اينجا باعث افتخاره و اميدوارم لايق اين مسئله باشم :gol:
با نهايت شرمندگي من براي شروع يكي از پست هاي خودم تو فوتيران رو مي ذارم اينجا كه البته ترجيح ميدادم اينطوري نباشه چون دوست دارم به احترام اينجا هر بار نظرات خودم رو جدا از مطالب اون فورم در اين انجمن ارائه بدم و قطعاً در ادامه هم همين كارو خواهم كرد ولي الان ديگه لااقل براي بازي ميلان چيزي به ذهنم نمي رسيد كه بگم براي همين اين كارو مي كنم اين هفته تا پست هاي بعديم كه اگر زنده بودم برام باعث افتخاره اينجا باشم :wv:
Photo from HardTackle.Com
بي مقدمه شروع مي كنم.حقيقتش انتظار بازي خوب از يووه مي رفت چون شايد استاديوم يووه بزرگترين بهانه براي اين مسئله بود ولي تصور يه نمايش كم نظير كه در نهايت بدبيني فقط 10% شايد از نظر من نقص داشت جلوي تيم بزرگي مثل ميلان كمي سخت بود كه البته به وقوع پيوست.به آرزوي اول فصل خودم هم رسيدم و بالاخره به طور همزمان از پيرلو و ماركيزيو و ويدال در يه قالب درست و حسابي استفاده شد كه خوشبختانه فعلاً نتيجه هم داد و جاي اميدواري رو براي ادامه باقي گذاشت.يه جايي عنوان كردم مدياست احتمال بازي يووه با چنين سيستمي رو گزارش داده كه حالا جا داره دقت اين خبرگزاري هم تحسين كنم.تيم با سيستمي بازي كرد كه به عقيده ي بسياري 1-3-2-4 بود و به عقيده ي بسياري هم 1-4-1-4.من دوست دارم بگم يووه از هر دو سيستم استفاده كرد و البته بيشتر مي خوام بگم متمايل به 1-4-1-4 بود شايد از نظر من.دقيقاً استفاده از چنين روشي و فوق العاده بودن مثلث پيرلو - ماركيزيو - ويدال بود كه عملاً ميلان رو از حضور در زمين يووه و حمله ي واقعي كاملاً دور كرده بود.براي دادن نظر نهايي در مورد كونته به طور قطع شخصاً تا پايان نيم فصل رو صبر مي كنم يا حداقل تا پايان هفته ي 15 رو ولي اگر آنتونيو كونته چنين تركيب و نفراتي رو كاملاً با تدبير و بدون انتخاب شانسي تو هيچ قسمتي انجام داده باشه از نظر من يه احسنت با تأكيد شديد نياز داره! اگر تمامي اتفاقات بازي روي فكر كونته بوده باشه جداً من كاري نمي تونم بكنم جز اينكه به احترامش از جاي خودم براي لحظه اي بلند بشم.و البته در ادامه ي فصل بيشتر معلوم ميشه كه اينطوري بوده يا نه كه فكر مي كنم همينطور هم هست كه در اين حالت بعد از سال ها يه مربي بزرگ داره متولد ميشه.تاكتيكي كه يووه در اين بازي ازش سود برد در حال حاضر نوين ترين تاكتيك معرفي شده در دنياي فوتبال هست كه نمونه هاي بارزش رو تو جام جهاني قبل تيم هايي مثل اسپانيا ( نه در همه ي بازي ها ) و ژاپن هم ارائه دادند و مؤفقيتش هم كاملاً مشهود بود.البته اين سيستم پيش از اين برهه هم تو فوتبال به خوبي استفاده مي شد ولي اوج موفقيتش همين جام جهاني قبلي بود.از نظر من موفقيت اين سيستم جايي شكل ميگيره كه شما دو هافبك مياني جلوي هافبك عقب زمين استفاده مي كنيد.كساني كه بايد هم در حمله نقش تعيين كننده اي داشته باشند هم در دفاع.كاري كه به جرئت ميگم ماركيزيو و ويدال به طرز فوق العاده اي تو بازي يكشنبه شب انجام دادند و كماكان ميگم علت اصلي موفقيت يووه اين دو نفر به همراه پيرلو بود در درجه ي اول از ديد من.تفاوت ماركيزيو و ويدال در اين بازي هم اين بود كه ماركيزيو در كاراي تهاجمي واقعاً خوب بود و ويدال هم در كارهاي تدافعي.شايد اگه قرار باشه همه در نگاه نخست شوت هاي بد ويدال در اين بازي رو بهانه قرار بدند و البته اونو در فاز هجومي با ماركيزيو مقايسه كنند مسلماً اونو از بازيكناي بد زمين بنامند ولي از نظر من اصلاً اينطوري نبود.بهتره برآيند نمايش يك بازيكن و كارهايي كه شايد به چشم نمياد خيلي ريزتر بهش نگاه بشه.ويدال در امر دفاعي واقعاً ضلع محكمي رو در كنار اون دو نفر ديگه تشكيل داده بود و تركيب سه نفر مياني ما بود كه در واقع اجازه ي انتقال توپ و يورش به ميلان رو نمي داد.شما گاهاً تو اين بازي مي ديديد ويدال توپ رو از زير پاي زلاتان مي كشه بيرون و اين در حاليه كه تازه خيليا نظرشون اينه كه ويدال تو اين بازي هافبك تهاجمي بوده پس اين دوندگي و كمك به تيم در فاز دفاعي از ديد من فوق العاده خوبه.وقتي شب بازي Rai تؤاماً به پيرلو , ماركيزيو و ويدال نمره ي 8 ميده يعني صرفاً حواسش به يكي دو شوت بد ويدال نبوده و دوندگي و جنگندگي ويدال واقعاً قابل تحسين بود از نظر من.10% مشكلي كه بالاي نوشته هام بهش اشاره كردم برميگرده به اينكه تو اين سبك بازي شما احتياج داري به بازيكنات ديكته كني كه بُرش بالايي داشته باشند و با حملات سريع سعي به زدن شوت در اولين فرصت رو داشته باشند كه اين همواره باعث غافلگيري حريف ميشه.تو اين بازي چندين بار اين حركات انجام شد از طرف يووه كه جداً براي من قابل تحسين بود.فقط مشكلي كه خيلي سخت مشاهده مي شد دو مسئله بود.اول اينكه توي هافبك هاي ما صرفاً ماركيزيو سعي در بُرش متدوام و زدن به داخل محوطه داشت در حالي كه خيلي وقتا اين كافي نيست كه فقط يه نفر اين مسئله رو خوب انجام بده و بقيه هم ( علي الخصوص ديگر هافبك وسط متمايل به كنار ) بايد همراهش باشند از ديد من.مسئله ي دوم هم تعلل در حدود 20 متري خط دروازه بود.اكثر بازيكناي يووه در فاصله ي 20 متري دروازه ي حريف كه نقطه ي حساس حملات ازش آغاز ميشه سرعت بازي رو مياوردند پايين كه اين خوب نبود.بازم ماركيزيو و تا حدودي ووچينيچ فقط اين مسئله رو خوب انجام دادند كه همين دو نفر هم فقط چند موقعيت گل واقعاً خطرناك با شوت و كار تركيبي بدست آوردند.جالب اينكه گل حياتي يووه هم درست روي همين امر و بازم حركت انفجاري ماركيزيو و كار تركيبي با ووچينيچ بدست اومد! از نظر من اگر مي خوايم تيم رؤيايي تر از حتي اين حالت رو هم شاهد باشيم بايد كسي كه در كنار ماركيزيو هست فعال تر بازي كنه تا از دو باند وسط شديداً بتونيم حريفا رو آزار بديم.اصلاً برنامه ي اين سيستم همين هست كه اون تك مهاجم تو فاز حمله عقب بياد و بعد چند نفر از پشت بهش اضافه بشند و با كار تركيبي سريع و كوتاه موقعيت گل ايجاد بشه كه تو قدم نخست انصافاً خوب بود براي اين تيم و من از اجراي اين حدي هم راضي بودم ولي بايد بگم عطش من براي بهتر شدن رفت بالا تازه! مسلماً وقتي تيمي شايسته بازي مي كنه نبايد در جا بزنه و لياقت اين تيم اين هست كه بهتر هم بشه.از ديگر نكات مهم و مثبت اين بازي هم همكاري و شناور بودن اون 4 نفر هافبك جلوي پيرلو بود كه خيلي خوب تو حمله با درك بالا حتي گاهي جا عوض مي كردند و اين دفاع حريف رو كمي آشفته مي كرد.در مورد جاكريني و كراسيچ هم حالا بيش از هر موقع ديگه اي روي همون موضع قبليم مي خوام تأكيد كنم ولي كماكان ميگم كراسيچ اگه صبر كنه و تلاش و البته تمركز مي تونه با كمي بازي سر بالاتر حرف زيادي براي گفتن داشته باشه.اميدوارم موفق باشه ولي فعلاً از اون جايي كه جاكريني سر بالا و با فكر بازي مي كنه پس ثابت شده هست كه كونته در اين مورد حق داره.از فرارهاي لِكستاينر ( به قول سينا
) هم مثل قبل لذت بردم ولي از سانترهاش راضي نبودم.لااقل تو لاتزيو كه بود از بهترين سانتركن هاي ليگ بود حالا اينجا يه كمي فقط تو اين مورد قاطي كرده كه تو هفته ي هاي بعد درست ميشه.
بحث در اين مورد رو با نظر خودم در مورد دو كار مثبت كونته مي بندم:
1.حفظ تاكتيك تا پايان بازي
از ديد بسياري اين حركت كونته انتقاد داشته ولي خب نظر من متفاوت هست گرچه ممكنه اشتباه كنم.كونته خودش در مصاحبه ي بعد بازي گفت سيستم و نفرات رو عوض نكردم كه بالانس به هم نريزه و خب از نظر من نتيجه ي اين فكر درستش رو هم گرفت.تو اون برهه كم كردن يك هافبك و آوردن يه مهاجم از ديد من بدون شك اشتباه بود و روند بازي رو بدست ميلان ميداد.اگر ما تهاجمي بازي نمي كرديم شايد اين تعويض عاقلانه بود ولي وقتي داريم فوق العاده خوب بازي مي كنيم آوردن يه مهاجم صرفاً چون مهاجم هست هميشه باعث گلزني نميشه.گاهي وقتا هافبك ها باني اصلي حركات تهاجمي هستند كه دقيقاً اين بازي چنين بود.البته من دارم صرفاً در مورد اين بازي و اون لحظات حساس صحبت مي كنم و گر نه شايد با چزنا بازي داشتيم من خودم با اضافه شدن مهاجم موافق بودم.
2.بازي دادن ووچينيچ به عنوان تك مهاجم:
بي شك يووه الان مهاجماي توانايي داره كه از نيمكت نشيني هر كدوم آدم داغون ميشه... ولي بازم بحث من در مورد همين بازي هست و بس و تاكتيكي كه براش انتخاب شده بود.وقتي تو چنين سيستمي قراره با تك مهاجم بازي كني اولويت انتخاب مهاجمت بايد توانايي سرعت و كار تركيبي باشه از نظر من.اگر بخوايم صرفاً اين دو توانايي رو در حد متوسط رو به خوب در نظر بگيريم دو نفر رو بايد جدا كنيم كه اون دو نفر ووچينيچ و كواليارلا هستند.انتخاب من براي اين بازي صرفاً به واسطه ي سبك و تاكتيك متفاوتمون ووچينيچ بود و خب كونته هم همين كار رو كرد و خوشبختانه جواب هم داد.ولي كماكان ميگم ووچينيچ تو 2-4-4 به اون صورت كارآمد نيست مگر اينكه با الكس زوج بشه تا خلاقيتش با فرارهاي ووچينيچ تركيب بشه.جا داره از بازي خوب ميركو جلوي ميلان هم البته تقدير بشه.
به واسطه ي دو مورد بالا بيش از هر چيز ديگه اي كونته تو بازي ميلان براي من مورد تحسين هست.
نهايتاً:
[img width=480 height=249]http://www.myup.ir/images/33263218762678266807.jpg[/img]
Il Principino
يادگاري از روزهاي سخت...
نمي دونم از كجا شروع كنم.گاهاً از خودم سؤال ميكنم در اين چند سال اخير يووه چه دلخوشي اي لااقل براي خودم داشت؟ اينكه پيشش بودم مثل هميشه برام بزرگترين افتخاره ولي به لحاظ دلخوشي از نوع افتخار تيمي بي شك تو اين چند سال درجا زديم كه البته به نظر مياد اين مسئله به زودي با مردي به نام آنتونيو كونته قابل جبران خواهد بود.بيشتر كه فكر ميكنم مي بينم مثل هميشه فقط يه لبخند بوفون يا يه نگاه با وقار الكسي برام كافيه حتي اگه روزهاي بدي رو داشته باشيم.لااقل هنوزم خوشحالم چون چنين كساني رو تو زمين مي بينم.بهتره بگم اين خوشبختي امثال من و شماست.اين دو مثالي كه زدم همواره مرهم زخم هاي اين چند سال ما بود ولي يه كمي كه فكر ميكنم مي بينم تعجب مي كنم كه گاهاً زخم ها هم نكات مثبت دارند فقط كافيه نگاهمون رو تغيير بديم.لااقل من دوست دارم اينطوري به اين قضيه نگاه كنم چون خودش تا حدودي اتفاقات اين چند سال رو برام به فراموشي خواهد سپرد.گر چه پيش از اين هم راجع به اين مسئله صحبت كردم...
زخمي عظيم باعث تولد وي شد.آري پرنس كوچك از دل كالچوپولي زخم ناروا و 5 ساله يوونتوس زاده شد و در 19 آگوست 2006 براي يووه اولين بازي خود را انجام داد.شايد اگر تقدير برايش گونه اي ديگر رقم مي خورد تا چهار سال بعد نيز بايد شاهد هنرنمايي پاتريك ويرا مي بود.در ميان تمامي ظلم هايي كه به تيمش شد شايد وي از معدود ثمرات اين دوران بود...
در امپولي تا حدودي ميدان داري را آموخت و در كنار سباستين جووينكو دوست صميمي اش روزهاي خوبي را در توسكاني سپري كرد.به يووه بازگشت و جواب اعتماد رانيري را داد.زماني كه با محمد سيسوكو زوج مياني يووه را تشكيل ميداد قدرت بازيسازي خود را افزايش داد و وقتي كنار كريستيانو زانتي قرار مي گرفت تمركز وي بر روي جنگندگي بيشتر ميشد.در تيم فرارا و زاكروني و در بدترين روزهاي يووه وي آموخت چگونه در تيمي هافبك سه نفره بازي كند و نهايتاً وي حتي از اجبار دلنري در استفاده ي وي به عنوان هافبك چپ نيز استفاده كرد و باز هم آموخت! ياد گرفت كه چگونه سريع پيشروي كند تا جمع تجارب اين چند سال از وي بازيكني بسازد كه يك تنه بارها و بارها به قلب دفاع ميلان حمله ور مي شود و با دو گل حكم پيروزي تيم محبوبش را امضاء ميكند.كسي كه از دل ظلم معلمانش هم تنها سكوت كرد و آموخت...
يكي از معدود دلخوشي هاي من و ما در اين چند سال
افسانه ي سال هاي پيش رو
...Grande Il Principino