چند تا نکته رو من بگم.
- واقعا دیشب در حد نام یووه نبودیم.اصلا حتی تصورش رو هم نمیشه کرد که یووه با این بازیکنا یک نیمه رو بدون ایجاد حتی یک خطر روی دروازه ی تیم آخر جدول سری آ سپری کنه.
- آلگری رو با شروع های بدش توی لیگ میشناختیم در حالیکه یوونتوس این فصل شروع خیلی خوبی داشت، اما این فرم خوب بجای اینکه هفته به هفته بهتر بشه هر چقدر که جلوتر اومدیم ضعیف تر شد و اون بازی روان و هجومی جای خودش رو داد به یه بازی بی برنامه و بی هدف و رسید به جایی که حتی جلوی ساسولو هم از خلق موقعیت عاجز شدیم.نتیجه گیری من از این روند اینه که تیم هفته های ابتدایی لیگ همچنان تحت تاثیر تفکرات کونته بود و کم کم اثرات نبود کونته و حضور آلگری توی تیم خودش رو نشون داد و تبدیل شدیم به یه تیم کاملا بی برنامه و بی انگیزه.
- یکی از پیش بینی ها در مورد آلگری این بود که تیمش در مواجهه با کوچکترین چالش ها دچار مشکل میشه و دقیقا بعد از جنجالی که رمی ها بعد از باختشون ایجاد کردن تیم آلگری ضعیف ترین بازی فصل رو به نمایش گذاشت و در جریان بازی هم خود آقای مربی هم تاثیرات منفی بیشتری توی بازی گذاشت.فصل قبل جنجال رمی ها خودش یه انگیزه ی مضاعف بود برای قویتر شدن ما اما این فصل آقای مربی خودش با |افساید قلمداد کردن گل ویدال کاملا در راستای اهداف تیم حریف پیش رفت و بعدش هم در مقابل جنجال ها دچار افت شدید روحیه و انگیزه شد و تیم به جایی رسید که جلوی ساسولو با ترس بازی کرد.
آقای مربی خودش یه بحران روانی کامل برای تیم تحت هدایتش هست و اصلا با وجودش دیگه نیازی به فشار روانی از خارج نیست و این آقا خودش برای بحرانی شدن هر تیمی حتی توی بهترین شرایط کافیه.
- در مورد شکل بازی دیشب هم حرف زیاد دارم.آقای مربی هنوز نمیدونه که وقتی یک تیم هیچ طرح و برنامه ای برای نفوذ به دفاع حریف نداره تغییر چند باره ی سیستم نه تنها هیچ کمکی بهش نمیکنه بلکه وضعیت رو خرابتر هم میکنه.بردن توپ تا پشت محوطه ی حریفی مثل ساسولو کار واقعا آسانی هست و حتی اگر این تیم مربی هم نداشته باشه باز هم از پس این کار خیلی خوب بر میاد، اما تاثیر مربی روی تیم از همینجا شروع میشه که واقعا حتی یک درصد هم تاثیری ازش روی خط حمله ی تیم دیده نمیشه.حتی یورنته ای که فصل قبل عصای دست کونته بود تبدیل شده به یکی از ضعیف ترین مهاجمین لیگ.
هفته های اول لیگ رو با تکیه به تواناییهای فردی توز بردیم ولی آقای مربی متوجه نشد که تیمش توی خط حمله مشکلات شدیدی داره و وقتی توز (مثل دیشب) نتونه کار مثبتی انجام بده کل کار تیم لنگ میمونه و بعد هم برای حل مشکل گلزنی کاملا بدون برنامه از مدافعین تیم کم میشه و به تعداد مهاجمین اضافه میشه و هرچقدر هم به پایان بازی نزدیک میشیم تعداد مهاجمان تیم هم بصورت رندوم بیشتر میشه.
آقای مربی هنوز نمیدونه که وقتی دفاع حریف فشرده هست با اضافه کردن دوجین مهاجم نباید اون فضای کم جلوی دروازه رو شلوغ تر کرد و باید به فکر برنامه برای گلزنی بود، نه اضافه کردن بی برنامه ی مهاجم.حالا جالبه که یه عده از دوستان این کار آقای مربی توی بازی با اتلتیکو رو شجاعت این مربی میدونستن.
حداقل یکی از خوبی های تیم فصل قبل این بود که حتی اگر تیم نیاز مبرم هم به گل داشت باز هم تعویض های احساسی انجام نمیشد و تیم دل به اتفاقات نمیبست و همچنان با همون سیستم ادامه میداد و برای رسیدن به دروازه ی حریف تکیه به برنامه های تمرین شده ی قبلیش میکرد، نه شانس و اقبال و تعویض های احساسی.
- من هنوز هم نمیتونم قبول کنم مربی ای که فصل قبل از یه تیم میانه جدولی اخراج شد، شده مربی قهرمان 3 دوره ی گذشته لیگ. امیدوارم حضور آقای مکث توی تیم محبوبم ادامه دار نباشه و این مکثی که تیم داره دچارش میشه طولانی مدت نباشه.
+ بعضی از نکات رو بیش از اندازه تند نوشتم اما در مجموع عقیده ام اینه که چیزهایی که گفتم بیراه نیست اصلا.با نهایت خستگی هم نوشتم.شاید یه جاهایی جمله بندیهاش مشکل داشته باشه.