ممنون از توضیحاتتون در مورد نبوغ و حماقت
اما در مورد ناجوانمردی حق با شماست. باید اعتراف کنم که ناجوانمرد هستم؛ در حقیقت همینکه زنده هستم و دربند هم نیستم خودش اثبات این قضیه است. خیلی خیلی بعیده که در این مرز و بوم هم جوانمرد باشی و هم زنده و هم آزاد. با اینحال در مورد این پستِ خاص باید عرض کنم که شاید بدجنسی صفتِ بهتری بود تا ناجوانمردی
در مورد نقشِ فاکتورِ زمان در حماقت باید عرض کنم که مثل این بار، فراوان از شما دیدم که به سیستمِ آلگری گیر دادید؛ در حقیقت چنان این موضوع تکرار شده که می شه تابع زمان رو از معادلهی اظهارنظرهای شما در مورد آلگری حذف کرد.
به هرحال اگه باعث دلخوری شدم عذر میخوام
اصن ایرادی نداره ناجوانمردانه بودن. خیلی اسیر قوانینی که به نام اخلاقیت باقی مونده نباشیم. گره های بحث همیشه همین مدلی باز می شه. و آخه صفت اونطوری بدی هم نیست. بد جنسی هم که اصن صفت بدی نیست. خیلی به منفی و مثبت این مدلی اعتقاد ندارم. و قطعا ناراحتی نداره. استدلال ناجوانمردانه مثلا تو مباحثه انیشتین و بور به کررات بوده که یکی از بزرگ ترین مباحثه های تاریخه و پس وقتی اون استفاده کردن بعدا با هم رفتن قهوه خوردن، پس ایرادی نداشته.
من اصلا مربی مورد علاقم آلگری نیست. سیستمای بازی که دوست دارمم اصن تو این مدلا نیستن. صرفا چون اگر من نوع چینشش دوست ندارم و می گم مثلا احمقانست به این منظور نیست که طرف نابغه نیست. چینش هاش دوست ندارم. مربی گریشم دوست ندارم. اتفاقا مورد پسند من تقریبا بعد 2004 تو یووه نبوده. بحثم یه چیز دیگست که جنس استدلال داره. من می گم طرف داره با کارتایی که داره، خیلی خوب بازی می کنه. و اگر کسی نجاتمون بده همین بشره. این جدا از بحث اینه من اعتقاد به فلان سیستم دارم. پایش استدلاله و نتیجشم پیروزی نیست حتما.
تو در حال مرگی. بهترین روش برای نجاتت از نظر خودت اینه دارو بخوری خوب بشی. یا بری ورزش! اما شاید تنها راه نجاتت این باشه که کل شکمت رو باز کنن و خون کل زمین بگیره و کثیف کاری بشه !
مربی که تو از مصاحبش سطح تواناییش رو می فهمی. ولی چیزی که اینجا من می شنوم فقط دشمنیه. (البته تو خارج از اینجا هم هستا) مثلا من یه شخص توییتری می شناسم که از یکی بازیکنا متنفره. این آدم از استدلال به دوره به طور کامل بلا نسبت بچای فروم. بر حسب یک متر و معیاری این مربی داره کار بزرگی برای ما می کنه و به معنی موفقیت نیست. شاید تنها راه نجات یووه هزینه 300 میلیون یورو داخل بازار. همون کاری که چلسی کرد (بعضیا می گن توخل اومده و فلان ولی واقعیت اینه توخل انقدر ابزار داشت که هر شلنگ تخته ای دوست داشت انداخت). حالا بر فرض مثال همه می گین نه فلانی می شد مربی (کاپیتان اسبق) نجاتمون می داد. بعد من سوال می شه برام این حرف استدلالی پشتشه یا بر حسب دله. بر حسب تجربه قطعا استدلالی پشت نیست، چون من اون فرد یکی بزرگترین بازیکنای زندگیمه (خائنم هست به هر حال) و می دونم صبح معارفه اش استعفا می ده با شرایط فعلی. این رو بسط می دم به بقیه حرفا. مثلا چرا برای تیم خرج نمی کنن! من خودمو می ذارم جای یه سهام دار اکسور. چرا برای این تیم خرج کنیم؟
ما سر پپ ماروتا این بحث یه بار تو فروم رفتیم که استدلال کنیم چرا باید بره. سر رونالدو هم همینطور.
استدلال کنیم. حداقل با دنیای امروز متفاوت باشیم یکم.
ویرایش: ما سه راه بیشتر نداریم. خرج کردن 300 میلیون یه جا که اصن با پیرلو هم می شد این کارو کرد (و قطعا پول نقدی وجود نداره) یا فروش کامل یووه که ما وضع میلان اینتر رو می بینیم. یا بازی با کارتا با حداکثر توان که بهتر از آلگری هم نیست. مثلا شاید شما بگین سرمربی آژاکس. یکی از دوستای من می گفت. شما برین نحوه بازی آژاکس تحلیل کنیم اعداد ارقام در بیارین اون وقت مطمئنم درک می کنین چرا ریسکش زیاده.
والااصن ناراحتی چرا. هر کسی از هر روشی برای صحبت می تونه استفاده کنه