اینم مطلبی که رضا زده خواستم بیاد اول صفحه که همه بخونن و نیازی نباشه برگردن
معمولا مصاحبه های بازیکن ها خیلی محافظه کارانه، تکراری و کلیشه ایه ! ولی این مصاحبه ملو با کالچیو ایتالیا خیلی باحال و قشنگه :
آیا یوونتوس برای توی یک مقصده یا یک مبدا ؟
بدیهی که یک مقصده. زندگی جدید من شروع شده و چیزای زیادی برای بدست آوردن اینجا هست. من خیلی هیجان زده ام.
آیا آماده ای ؟
آره آماده ام ولی باید جوری ازین خستگی راحت بشم.من از فصل پیش تا الان استراحت نداشتم. بعد از پایان فصل بازی های مقدماتی جام جهانی، بعد جام کنفدراسیون ها، بعد پیگیری آینده ام و انتقالم به تیم دیگه. و بعد رسیدنم به تورین. خوشبختانه بازی اول محروم بودم و فرارا بهم گفت 3 روز برو استراحت کن و بعد بیا سر تمرینات منم با خانوادم 3 روز فرار کردیم تا کمی بدون فشار و استرس استراحت کنیم.
وقتی شروع کردی فوتبال بازی کردن هیچوقت رویای همچین روزی رو داشتی؟ که روزی بیاد بازیکن اصلی تیم ملی برزیل و باشگاه یوونتوس بشی ؟
رویاش رو دیدم ولی تصورش نکرده بودم.البته باید بدونید محبوب ترین تیم ها در برزیل میلان، یوونتوس، لیورپول و منچستر هستند. پس طبیعی که بیانکونری ناخوداگاه در ذهن من یکی از مقصد ها بود.
وقتی جوون بود اسطوره ات کی بود ؟
زیکو.که البته الان به صورت شخصی هم باهاش در ارتباطم.
اولین تیمی که بازی کردی چی بود؟
یه تیمی که دیگه وجود نداره، یه تیمی برای محل زندگیم به اسم ولتا ردوندا نزدیک ریودوژانیرو، البته هنوز با اولین مربی ام در ارتباطم.
درسته که در ابتدا مهاجم بودی ؟
آره، یه بازیکن شبیه میلیتو بودم.البته مهاجم بازی کردنم شانسی بود.تو تیم جوانان فلامینگو بودم که توی زیکو کاپ شرکت کردیم و من در 13 بازی 10 گل زدم و آقای گل شدم.
توی فلامینگو هم مثل یوونتوس با یه گل شروع کردی.
آره، درواقع یه گل خیلی مهم در یک بازی خیلی مهم بود.اگر بازی رو نمی بردیم به سری بی می رفتیم و این برای تیمی مثل فلامینگو وحشتناک بود، خیلی وحشتناک.استرس خیلی بالا بود.هوادارا حتی داخل هتل تجمع کرده بودن و حتی نفس کشیدن سخت شده بود.فکر نمی کردم بازی کنم ولی اومدم توی زمین، پاتکویچ یه سانتر کرد، خوان جا خالی داد و من با سر گل زدم و با اون گل پیروز شدیم.
به محض اینکه توی برزیل کسی بدرخشه معمولا جلوی خونه اش پر میشه از استعداد یاب های اروپایی، درسته ؟
برای منم اتفاق افتاد، یه بار یکی اومد گفت بوردو من رو می خواد، ولی اتفاقی نیفتاد.
بعد به کروزیرو رفتی، یک تیم بزرگ با ستاره هایی مثل گومز درون گل، مایکون،الکس،لوئیزانو و دیوید، و البته لوکزامبورگو روی نیمکت.
لوکزامبورگو بهترین مربی که در برزیل داشتم، یه برنده ی مادرزاد. کسی که مثل دیوونه ها کار می کرد. همه چیز رو اینقدر برات توضیح می داد تا خسته بشی ! یه کادر فنی پرکار هم داشت و برای همین اینقدر موفق بوده.
مایکون اون موقع به این خوبی که الان هست بود ؟
نه، اون ذخیره ی مارینیو بود، بازیکنی که در تیم ملی بازی می کرد.اون موقع مشکلات مصدومیت زیادی داشت مایکون.
چرا بعد به جرمیو رفتی ؟
در اون مقطع تصمیم من فوتبالی نبود. من به خاطر کسی که بعدا همسرم شد از کروزیرو رفتم به جرمیو. همسرم آینده ام رو اونجا توی پورتو الگره ملاقات کرده بودم.
بعد به اروپا اومدی، چرا به رئال مایورکا رفتی ؟
چند تیم دیگه مثل پورتو و بنفیکا هم من رو می خواستند، ولی به مایورکا رفتم که چون حس کردم بهم اعتقاد دارند.انتقال خیلی خوبی بود، یادمه مقابل رئال بازی کردیم که زیدان و بکهام و روبرتو کارلوس و بقیه هم بودند. بازی رو 2-1 بردیم و من هم گل زدم. یکی از بهترین روزهای زندگیم بود.
بعد به رسینگ سانتاندر رفتی، اونجا چطور بود ؟
دو سال سخت در رسینگ گذشت. من اونجا مجبور بودم مدافع چپ و گاهی مهاجم بازی کنم، چیزی که درش باهاشون هم عقیده نبودم.عقیده داشتم یک بازین فیزیکی هستم.
و بعد رسینگ رو ترک کردی و به آلمریا رفتی.
در اون موقع این تصمیم برام یه جور برگشت به عقب بود چون آلمریا تازه از دسته 2 اومده بود، ولی حالا که بهش فکر می کنم یه قدم مثبت بود با جدایی از رسینگ.سال خوبی داشتم با مربی اونای امری که سکوی پرتاب من شد.
بله، و بعد به فیورنتینا پیوستی.چطوری این اتفاق افتاد ؟
من 5 ماه قبل از پایان فصل با فیورنتینا قرارداد بستم ! نمی خواستم هیچ ریسکی کنم، می خواستم سریع قرارداد ببندم نا نظرشون عوض نشده و تا به بازیکن دیگه ای فکر نکردند !
به خودت چه نمره ای از بازیت در فیورنتینا میدی ؟
به خودم 8 از 10 میدم.
بازی اولت یادته ؟
با اسلاویا پراگ بود توی مقدماتی لیگ قهرمانان.که یادمه موتو بعد از 4 ماه یه گل ضربه آزاد زد و بردیم.
بهترین خاطره ات از فیورنتینا ؟
بازی با لچه که چهارم شدیم و سهمیه لیگ قهرمانان گرفتیم.همه جا پر از هوادارای سر و پا شوق بود.
بدترین ؟
طبیعتا اتفاقی که در بازی با کالیری افتاد و محروم شدم.
چرا همه از کار با پراندلی تعریف می کنند ؟
اون بیش از حد باهوشه! جدی می گم. هیچوقت مربی مثل اون ندیدم. اون به سرعت همه چیز رو درک می کنه و به سرعت نیازهای تیم رو متوجه میشه.واقعا مربی فوق العاده ایه.
وقتی در فیورنتینا بودی بالاخره به تیم ملی دعوت شدی، چطوری این اتفاق افتاد ؟ دونگا باهات تماس گرفت ؟
نه، من خونه بودم با خانواده ام، رفتیم سایت تیم ملی برزیل برای دیدن دعوت شدگان، بعد اسم خودم رو که دیدم با همسرم مثل دیوونه ها شروع کردیم داد زدن و خوشحالی کردن !!
اولین روز در تیم ملی برزیل چطوری گذشت ؟
من چند تا از بازیکن ها رو می شناختم برای همین خیلی کمک کرد.یه سنت هست در تیم ملی برزیل که اونایی که تازه وارد اند باید سخنرانی کنند، بقیه هم بهش می خندند، مثل یه غسل تعمید! خیلی خوشحال بودم.
آیا این قانون رو می پسندی که هرکسی به تیم ملی دعوت شد حتما باید در اردو حضور پیدا کنه ؟
نه، به نظرم اگر کسی دوست نداره باید بتونه توی خونه بمونه.
بهترین خصوصیاتت چی هستند؟
قدرت بدنی، با توپ از مخمصه بیرون اومدن !
چه چیزایی فکر میکنی در بازیت باید بهتر بشه؟
باید با توپ سریع تر باشم، باید با لمس کمتری توپ رو انتقال بدم.
بهترین بازیکن های هم پست تو کی هستند ؟
اسین، یایا توره.
چیرو فرارا چطور آدمیه ؟
یه مربی باهوش مثل پراندلی، وقتی صحبت می کنه به چشمات نگاه می کنه !
فکر می کنی ماجراجویی با یوونتوس چطور باشه ؟
من 26 سالمه، اگر الان وقت قهرمان شدنم نباشه هیچوقت وقتش نخواهد بود. من به تیم بزرگی اومدم که مدتی جامی نبرده، الان وقتشه.
قبل از هربازی تو دستات رو بالا می بری و دعایی می خونی، میشه بگی چی میگی ؟
یه دعاست که برای موفقیت و سلامت هم تیمی هام دعا می کنم. و حتی برای حریفم، اینکه کسی چه از تیم مقابل چه از تیم ما در این بازی آسیب نبینه.
آیا راسته که به کارهای هنری و ورزش رزمی هم می پردازی ؟
آره، آره. آره من کارای هنری می کنم، البته الان خیلی وقته که تمرین نکردم، زمانی که جوون تر بودم ازین کارا می کردم.خیلی عصبی و پر از هیجان بودم.با کارای هنری سعی می کردم خودم رو آروم و کنترل کنم و با کارای رزمی سعی می کردم عصبیت خودم رو تخلیه کنم.
3 تا سگت رو چیکار کردی؟
تو فلورانس جایی سپردمشون، به محض اینکه خونه ی ثابتی در تورین بگیرم میرم میارمشون. بی صبرانه منتظرم ببینمشون!
وقتی توی خونه هستی و بیکاری فوتبال می بینی ؟ لالیگا،لیگ برتر یا بوندس لیگا ؟
همه چی می بینم، واقعا همه چی می بینم.خوشبختانه همسری فوق العاده دارم که درک می کنه من این کارو برای پیشرفت خودم می کنم. البته ما دوروز در هفته هم بیرون میریم.فقط من و اون.
ازت نپرسیدیم آیا فکر می کنی یوونتوس قهرمان میشه یا نه، چون به نظر میرسه اینتر هنوز برتره...
توی یووه من آدم هایی رو ملاقات کردم که به شدت خواهان قهرمانی هستند.اونا آماده اند هرکاری و هرتلاشی کنند تا بعد از چند سال قهرمانی به خونه بیارند.درواقع ما 2 تا قهرمانی می خوایم. چون ما باور داریم حتی می تونیم لیگ قهرمانان هم ببریم.