یکی از نقصهای بزرگ یوونتوس در این فصل ناکامی و دشواری در به ثمر رساندن گل توسط عناصر هجومی تیم است. به عنوان مثال اگر بار دیگر به بازی تلخ مقابل سویا رجوع کنیم و فرصتهای بیشمار و از دست رفته تیم را مورد بازنگری قرار دهیم متوجه میشویم که چقدر در این بخش کاستی داریم.
یکی از اساسیترین تمهیدات در خصوص بخش هجومی تیم «تغییر نگرش» است. به عنوان مثال دیماریا را در نظر بگیرید. این بازیکن آرژانتینی ذاتاً یک مهاجم نیست و اثبات این اصل بدیهی را هم بارها در همین یوونتوس تماشا کردهایم. در مورد او البته تبصرهای نیز میتوان لحاظ کرد که وقتی تیم سرحال و شاداب است و اوضاع بر وفق مراد پیش میرود او میتواند یک مهره کارامد و گلزن باشد اما وقتی نیاز به خلق کردن باشد دیگر نمیتوان از او توقع و انتظار داشت.
موضوع دیگری که یوونتوس غالباً علاقهای به آن ندارد امکان استفاده همزمان از دو مهاجم در ترکیب است. الگری به جای تمسک به این اصل کلاسیک اما گاهاً علاقهمند نشان داده که از کیهزا و دیماریا که وینگرهایی هجومی هستند به عنوان مهاجم استفاده کند؛ شیوهای که عملاً کارکردهای آنها را محدود و چهبسا مسدود کرده است. طبعاً دلایلی نظیر مصدومیت سایر عناصر هجومی و تمهیدات تاکتیکی همواره توجیهگیر این تصمیمگیری بوده اما هیهات از دفعاتی که بدون این ملاحظات و در غالب یک اصل زور چپانشده شاهد این چیدمان بودهایم. در این بین حساب استفادهی همزمان این دو بازیکن به عنوان وینگرهای چپ و راست در این بحث جداست.
در شرایطی که ولاهوویچ، کین، میلیک و حتی سوله (پست تخصصی او هم هافبک هجومیست و هم فوروارد) را در اختیار داریم میتوانیم بیشتر از امکاناتی که آنها در اختیار تدابیر هجومی تیم میگذارند بهره بگیریم و به جای فرستادن فلهای آنها به زمین در 20 دقیقهای انتهایی بازیهایی که در امر گلزنی ناکام بودهایم، استفادهای به مراتب بهتر و موثرتر کنیم. الگری باید بداند که باز کردن قفل بازیها و موقعیتهای پیچیده الزاماً با حضور همزمان چندین و چند عنصر تهاجمی در زمین حاصل نخواهد شد.
به قول ماسیمو پاوان: «الگری باید از 3 بازی باقیماندهی یوونتوس 9 امتیاز کسب کند و برای به رسیدن به این هدف بسیار مهم باید از دو مهاجم بهره بگیرد؛ همین و تمام.»