Jump to content

به جامعه مجازی هواداران باشگاه یوونتوس خوش آمدید
شما هم اکنون در حال مشاهده انجمن ها به صورت کاربر مهمان می باشید.در این حالت شما دسترسی به تمامی امکانات انجمن ندارید و امکان دریافت فایل ها به جز خود IPB را ندارید. اگر که عضو سایت می باشید اینجا را کلیک نمایید. در صورتی که تمایل به عضویت دارید اینجا را کلیک نمایید. عضویت در سایت رایگان می باشد!

Photo

*::.. نــوستـــالـــژیــــونـــــه..::*

- - - - -

  • Please log in to reply
21 replies to this topic

#1
GioVanni Agnelli

GioVanni Agnelli

    -

  • ادمین
  • 21,023 posts

- خیلی وقت بود دوست داشتم تاپیکی داشته باشیم که درباره بازی های قدیمی و خاطره انگزیمون بگیم.

شاید مثلا یکی از بازی غنا و بورکینافاسو خاطره ای داشته باشه دیگه

حالا اینجا میتونیم به مرور خاطره ها و بازی های مهم زندگی ـه فوتبالیمون بپردازیم.

برای شروغ خودم چراغ اول رو روشن می کنم ...

 

:53: :53:


  • mory, alexdelpiero, tecra and 11 others like this

bahman_alex

B a H M a N

GioVanni Agnelli

●•٠·˙Ȥɛɗɲέƙ Ɠгƴɡɛгɑ˙·٠•●

ϾĦɌƗSŦƗɅƝ ƤѺƲLSΣƝ

𝔃𝓭𝓮𝓷ě𝓴 𝓰𝓻𝔂𝓰𝓮𝓻𝓪


#2
GioVanni Agnelli

GioVanni Agnelli

    -

  • ادمین
  • 21,023 posts

- یورو 2000 بود و بعد از دنبال کردن نصفه و نیمه ایتالیا در جام جهان 98، الان دیگه طرفدار افراطی شون شده بودم.

بازی های دور گروهی رو کم و بیش یادمه ولی بازی که کامل و دقیق یادم هست و اصلا باعث شد که بیش از پیش به ایتالیا علاقمند بشم بازی نیمه نهایی مقابل هلند پر ستاره اون دوران بود.

هلند واقعا تیم دوست داشتنی بود، خیلی از بازیکن هاشون رو دوست داشتم و اگه طرفدار ایتالیا نمی شدم قطعا امروز از هواداران هلند بودم. بازیکن هایی نظیر بوگکمپ، اورمارس، کلایورت، استام، دی بویر، سیدورف، داویدز، فن در سار و ... واقعا تیم غول آسایی ساخته بودند.

 

ایتالیا دور گروهی رو با اقتدار اومد بالا و در مرحله بعد هم کار سختی مقابل رومانی نداشت اما بازی با هلند در نیمه نهایی اصلا آسون نبود.

 

ترکیب ایتالیا : تولدو - زامبروتا - نستا - کاناوارو - یولیانو - مالدینی - دی بیاجو - آلبرتینی - فیوره - دل پیرو - اینزاگی

نیمکت : کریستین آبیاتی - فرانچسکو آنتونیولی - چیرو فرار - پائولو نگرو - آنجلو دی لیویو - آنتونیو کونته - جانلوکا پسوتو (ورود به میدان 77") - ماسیمو آبروزینی - وینچنزو مونتلا - فرانچسکو توتی (ورود به میدان 83") - مارکو دل وکیو (ورود به میدان 67")

 

ترکیب هلند : فن در سار - فرانک دی بویز - استام - زندن - کوکو - داویدز - اورمارس - کلایورت - بوگکمپ - بروکنهورست - بوسولت

نیمکت نشینان سرشناس : سیدورف - رونالدو دی بویر - ماکای - وینتر - ریزیگر

 

--

 

بازی با برتری مطلق هلند پیش می رفت، سیستم تدافعی دینو زوف که متشکل از 5 مدافع بود باعث شده بود که ایتالیا تمام برنامه ریزی های تهاجمیش رو بر پایه ضد حمله بنا کنه. اما چیزی که مشخصا از این بازی به ماندگار موند درخشش فوق العاده و تکرار نشدنی فرانچسکو تولدو بود که قطعا تا سالها ازش اسم برده خواهد شد. گرفتن چندین پنالتی و مهار توپ های عجیب و غریب هلندی ها میشه گفت فقط از عهده خودش بر میومد. درخشش تولدو نه تنها در این بازی بلکه در کل رقابت ها باعث شده بود که کسی از بوفون یاد نکنه، بوفونی که شماره 1 آتزوری بود اما به دلیل شکستن انگشتش یورو رو از دست داد.

بازی در وقت معمول و اضافه 0-0 شد و در ضربات پنالتی به کمک تولدو ایتالیا به مرحله بعد صعود کرد.


  • mory, alexdelpiero, AliReZaZa and 12 others like this

bahman_alex

B a H M a N

GioVanni Agnelli

●•٠·˙Ȥɛɗɲέƙ Ɠгƴɡɛгɑ˙·٠•●

ϾĦɌƗSŦƗɅƝ ƤѺƲLSΣƝ

𝔃𝓭𝓮𝓷ě𝓴 𝓰𝓻𝔂𝓰𝓮𝓻𝓪


#3
اِل کاپیتانو

اِل کاپیتانو

    سینا هستم

  • اعضا
  • 3,580 posts

26027718476556972447.jpg

20961171710732317757.jpg

68972157680290720141.jpg


  • GioVanni Agnelli, mory, eⁿzº and 10 others like this

ETWmP_zXYAEadf_2.jpg


#4
Dreamer

Dreamer

    بازیکن اخراجی

  • اعضا
  • 6,016 posts
  • LocationKhorram Abad
فینال جام جهانی سال 2002 بین آلمان و برزیل...

من اون موقع ی پسربچه 4 5 ساله بیشتر نبودم! جالبه ک من اوایل ک فوتبال نگاه کردنو شروع کردم طرفدار آلمان بودم! و بعد عجیب بود ک ب سمت ایتالیا کشیده شدم و حالا از آلمانیا متنفرم... ب هر حال ی پسربچه نادون بودم ک بعدا ب راه راست هدایت شد...

تو کل جریان بازی خیلی حرص خوردم احساس میکردم داره ب آلمان ظلم میشه...احساس میکردم برزیل مفت ب گل میرسه از رونالدو خیلی بدم میومد مخصوصا با اون مدل موی مسخرش بیش از پیش برام منفور شده بود... ستاره من اولیور کان بود ک عملکردش تو فینال اصلا خوب نبود... آلمان دو هیچ باخت... بعد از اینکه سوت پایان بازی زده شد زدم زیر گریه!! زورم گرفته بود از این ناعدالتی! داشتم سیل راه مینداختم ک پدرم دو پاکت پفک بهم داد تا فراموش کنم باخت رو... چند دقیقه بعد هیچی از فینال یادم نبود..!

شاید اگه اون موقع آلمانو ب پفکا نمیفروختم الان ی آتزوری فن نبودم... نمیدونم..!
  • GioVanni Agnelli, mory, alexdelpiero and 6 others like this
<p>ما در رنگها زندگی می کنیم اما رویاها سیاه و سپیدند...</p>

#5
AliReZaZa

AliReZaZa

    بازیکن ذخیره یوونتوس

  • اعضا
  • 2,181 posts
  • LocationTehran,Iran

نوستالژیک ترین بازی برای من بازی رئال- یووه تو دل آلپی ه. منتهی نه اونی که سال 2003 همه ازش خاطره دارید. اونی که یووه تو سال 2005 با گل زالایتا تو وقت های اضافه برد.

یادش بخیر...

برای برد یووه نذر کرده بودم.

نصفه شب بود و من تو بالش از خوشحالی داد می زدم.بعد بازی هم نماز شکر خوندم  :21:

اینم لینک اون بازی از سایت یوفا

 http://www.uefa.com/...port/index.html

 

جالبه که اصلا بازی های دور بعد رو که به لیور باختیم رو یادم نمیاد. (با وجودی که 19 سالم بود) احتمالا آدمیم که شادیا یادم میمونه غما رو فراموش می کنم  :1:  :1:


  • GioVanni Agnelli, mory, alexdelpiero and 4 others like this

#6
AliReZaZa

AliReZaZa

    بازیکن ذخیره یوونتوس

  • اعضا
  • 2,181 posts
  • LocationTehran,Iran

با ربط یا بی ربط به این بخش، نوستالژیک ترین خرید یووه هم برای من خرید پت ویرا بود. خیلی خیلی قبولش داشتم وقتی تو آرسنال بود و من آرسنال اون سالها رو خیلی دوست داشتم (البته مطمئنا کمتر از یووه  :nish: ) . جالبه که اون سالها با وجود اینترنت من خبر رو از روزنامه همشهری خوندم 

بر عکس الان که خبر اومدن طرف رو از فروم اینجا، اینستا، طرفداری، سایت دی مارزیو و ... لحظه به لحظه چک می کنیم  :1:  :1:


  • GioVanni Agnelli, mory, tecra and 2 others like this

#7
GG.B1

GG.B1

    داره تیفوسی میشه

  • اعضا
  • 261 posts

نوستالژیک ترین بازی برای من بازی رئال- یووه تو دل آلپی ه. منتهی نه اونی که سال 2003 همه ازش خاطره دارید. اونی که یووه تو سال 2005 با گل زالایتا تو وقت های اضافه برد.

یادش بخیر...

برای برد یووه نذر کرده بودم.

نصفه شب بود و من تو بالش از خوشحالی داد می زدم.بعد بازی هم نماز شکر خوندم  :21:

اینم لینک اون بازی از سایت یوفا

 http://www.uefa.com/...port/index.html

 

جالبه که اصلا بازی های دور بعد رو که به لیور باختیم رو یادم نمیاد. (با وجودی که 19 سالم بود) احتمالا آدمیم که شادیا یادم میمونه غما رو فراموش می کنم  :1:  :1:

اون گل بدی که جی جی از بازیکن اسپانیایی لیور خورد (لوییز گارسیا بود چی بود )رو یادم نمیره اتفاقا -عوضی انگار کلا رسالتش تو فوتبال  زدن اون گل بود و حذف یووه بعدش محو شد

سال بعدش هم که خوردیم به ارسنال و حذف شدیم

هر دو هم رفتن فینال یکی قهرمان شد یکی نایب قهرمان 

دوسال بهترین تیم های یووه بین سال های 2000 تا 2010 به مسخره ترین شکل ممکن از cl حذف شدن دو سالی که باید راحت قهرمان میشدیم مثل 2003 که نا باورانه قهرمان نشدیم


  • GioVanni Agnelli, mory, tecra and 1 other like this

#8
حامد

حامد

    ستاره برتر فـروم

  • ستاره برتر فروم
  • 3,579 posts

سرمای پاییز آن سالها که مثل امروز نبود؛ باد سوزناک بیست و یکم آذرماه 1372 وقتی روی صورت بدون ریشم می‌نشست، سرما مثل آبی که روی زمین ریخته می‌شود به خوردِ تمام کالبدم می‌رفت.

 

وقتی قدم‌های پدرم در خیابان سریع‌تر شد فهمیدم که خبری است. آب دهانم را قورت دادم و سعی کردم با اعتماد به نفس از او علت را جویا شوم. اساساً پرسش از پدر برایم با ترس همراه بود؛ چرایش را نمی‌دانم اما عبور از سکوت و کاریزمای او و تراشیدن یک مجسمه از ساده‌ترین پاسخ برایم چیزی شبیه گرفتن یک نمره آبرومند در درس ریاضیات بود. این بار اما شانس با من اندکی یار بود و امان‌نامه‌ای نانوشته، مهمان ناخوانده جیب کاپشنِ رنگ و رو رفته‌ام شده بود.

 

در حالیکه گام‌هایش را سریع‌تر کرده بود گفت: «امشب قراره بعد از ورزش و مردم با چند ساعت تأخیر بازیِ جام بین‌قاره‌ای رو نشون بدن.» من که احتمالاً در آن سالها فرق قاره و قایق و قاشق و کش قیطونی را از هم تشخصیص نمی‌دادم پرسیدم: «یعنی کیا می‌خوان فوتبال بازی کنن؟» بابام که اغلب حوصله جواب پس دادن به خنگی‌های هیچ بنی بشری را نداشت انگار که نور ایمان به قلبش تابیده باشند با لحنی آمرانه گفت: «آسِ میلان با سائوپائولو.» آسِ میلان در آن سالها برای من با «رودگولیت، فون باسن و ریکارد» مترادف بود اما آن یکی برایم آنقدر غریب بود که یکبار دیگر ار پدرم بپرسم: «سائو چی‌؟» این بار اما انگار موقعیت جادویی پدرم تمام شده بود. مثل بازیهای کامپیوتری که قهرمانش با خوردن یک خوراکی جادویی برای لحظاتی رویین‌تن می‌شود اما بعد از اتمام زمانش دوباره به حالت عادی باز می‌گردد پدرم نیز دوباره همان پدر قدرقدرت همیشه شد؛ از همان‌ها که حاضری به جای مواجهه با چهره‌اش با کریم گودرزی (همکلاسی‌ام) دو بار پشت سر هم مسابقه خوردن جوهرلیمو با کانادا درای بدهی و تا صبح از دل‌درد زیر پتو به خودت بپیچی و از ترست دم نزنی.

 

بازی که شروع شد هر چه چشم انداختم نه ردی از فون‌باسن دیدم، نه ریکارد؛ گولیت هم که موهایش آنقدر تابلو بود که در همان ثانیه‌های ابتدایی متوجه شوم خبری از او نیست. انگیزه‌هایم کم شده بود. من که نیم ساعتی بود در دلم از خدا می‌خواستم زودتر آقای شفیع خسته شود و من به عنوان یکی از مردمِ کشور دکه ورزشی‌اش را بسته ببینم، چشمانم بدجور روی هم می‌رفت. روی تشکم در حال مبارزه با خواب و بیداری بودم که دوربین، تماشاگران را نشان داد. همه شبیه سریال اوشین و هانیکو بودند! دیگر کم‌کم به خودم، تلویزیون و بابایم شک کرده بودم. فکر کردم دارم خواب می‌بینم. برزیلی‌ها که همیشه سیاه‌پوست بودند، میلان هم که محال بود فون‌باسن و گولیت و ریکارد را با خودش نداشته باشد، جرأت سوال هم که نداشتم! پس باید چکار می‌کردم؟ در خلسه‌ای الکل‌‌اندود شده در حال مرتب کردن فهرستی از چراهای فراوانم بودم و خیلی دوست داشتم بدانم ژاپنی‌ها دقیقاً در تلوزیونِ سونیِ 21 اینچ ما چه می کردند؟!

 

میلان هم بر خلاف همیشه که گل اول را می‌زد ابن‌بار گل اول را خورده بود و خلاصه همه چیز در جای خودش نبود. دروازه‌بان تیم برزیلی اسمش زِتی بود و چون میلان درصدد جبران گل خورده‌اش بود توپ‌هایشان یا با فصله از کنار دروازه زتی به بیرون می‌رفت و یا در آغوش زتی آرام می‌گرفت. خلاصه آنقدر زتی زتی از گزارشگر ساطع شد که زرتی خوابم برد.

 

صبح که برای بلند شدن و رفتن به مدرسه از خواب بلند شدم نه می‌شد از سرنوشت بازی دیشب خبردار شد و نه پدرم که به محل کارش رفته بود در دسترس بود تا نتیجه را از او بپرسم. تنها چیزی که از دیشب در خاطرم مانده بود نام زتی بود که احتمالاً بی‌فایده‌ترین چیز در آن بامدادِ شراب بود.

 

حالا 25 سال و دو ماه و چند روز از آن شب می‌گذرد و تنها یادگاری سن و سال‌دار من از آن شب برای زدنِ رد تمام اتفاقات آن بهترین کلیدواژه است؛ زتی. از این جا به بعدش دیگر راحت‌ترین کار است؛ یک جستجوی آنی و یافتن تمام اطلاعاتی که حتی گزارشگر آن بازی در آن شب خاطره‌انگیز عمراً می‌دانست. میلان 2 - سائوپائولو 3 / جام بین‌قاره‌ای سال 1993 / ورزشگاه ملی شهر توکیو. تان یادم نرفته هم بگویم؛ بنده خدا زتی هم این روزها 54 ساله است...

 

lzzi_download.jpg


  • Hossein Salehi, GioVanni Agnelli, mory and 15 others like this

Tu sei la squadra del cuore

sempre in campo undici eroi

vinci l'impossibile e vai

Ti seguiremo anche noi

 


#9
اون که من دوسش دارم

اون که من دوسش دارم

    بازیکن ذخیره یوونتوس

  • اعضا
  • 2,581 posts

الکسی لالاس مدافع ملی امریکا در 1994 که به پادوا هم اومد 

یادمه بهرام شفیع گفت :

اینم چهره لالاسی الکسی لالاس

 

8x8e_50be5d820cf21.image.jpg

 

 

الان شده این 


  • حامد, mory, eⁿzº and 3 others like this

#10
اون که من دوسش دارم

اون که من دوسش دارم

    بازیکن ذخیره یوونتوس

  • اعضا
  • 2,581 posts

لباس دوم امسال  ما شبیه اونی که لالاس پوشیده نیست ؟ :1: 


  • eⁿzº, amirali2001 and Jack Sparrow like this

#11
اون که من دوسش دارم

اون که من دوسش دارم

    بازیکن ذخیره یوونتوس

  • اعضا
  • 2,581 posts

چرا منه یوونتوسی سرمربی تیم ملی ایران را دوست دارم ؟ :worship: 

چرا این بلزیکی در ذهن همه یوونتوسیها ماندگار خواهد بود ؟

 

جام یوفا 1996.97

 

tmev_imago19091292h_1.jpg

 

سرمربی کنونی تیم ملی ایران روزگاری خاک جزپه مئاتزا را به توبره کشید و شرف و حیثیت اینتریها را به باد داد .

اینتریها بسیار پر ادعا به فینال اروپایی جام یوفا رسیدند و بازی رفت رو در زمین شالکه و با گل ویلموتس  باختند

وبازی برگشت را با تک گل زامورانو به پنالتی کشاندند و در پنالتی نهایتا تیر خلاص را بر قلب اینتر همین ویلموتس بلژیکی زد .

دلاورانی چون ژورکائف . خاویر زانتی . جزپه برگومی . پالیوکا . نیکلا برتی نگریستند و غارت ویلموتس را تماشا کردند .


  • GioVanni Agnelli, mory, eⁿzº and 3 others like this

#12
حامد

حامد

    ستاره برتر فـروم

  • ستاره برتر فروم
  • 3,579 posts

پری کوچک غمگینی که روزگاری یوونتوس را پس زد

 

کاملاً به خاطر دارم در سال 2012 فیلم‌های هنرنمایی‌های تکنیکی نیمار 20 ساله در یوتیوب منتشر شده بود و زمزمه‌های حضور او در یکی از باشگاه‌های معتبر اروپایی شنیده می‌شد.

راستش اعتراف می‌کنم شیفته‌اش شده بودم و می‌پنداشتم او فوتبال جهان را تحت‌تأثیر توانمندی‌های خارق‌العاده‌اش قرار خواهد داد و فردای فوتبال از آنِ اوست.

 

همان روزها بود که از یوونتوس به عنوان تیمی که در حال رایزنی برای جذب ستاره جوان برزیلی باشگاه سانتوز است در رسانه‌ها و از جمله Juventus.iR خودمان اخبار متعددی منتشر شد. 

اما او به تمام مذاکرات و پیغام‌های مسئولان یووه که از سال 2010 او را در 19 سالگی زیرنظر داشتند پشت کرد

و هیاهو و زرق و برق بارسلونا را برگزید. نیمار نهایتاً سال بعد (2013) به شهر بارسلون هجرت کرد تا سالها زیر سلطه مسی هرگز آنی که باید نشود.

 

نیما آنقدر جوان و خام بود که نداند در چه زندانی به اسارت گرفته شده. رفته‌رفته او از حرکات انفرادش‌اش کاست تا بیشتر از همیشه شبیه سایر فوتبالیست‌های دنیا شود.

باله‌های نیمار در زمین سبز از او گرفته شد و رقص‌های او کوتاه‌تر و کمتر از همیشه گشت.

 

همه از او در خدمت تیم بودن طلب می‌کردند و او نیز چاره‌ای جز تن‌دردادن به خواست عمومی نداشت.

کار به جایی رسید که ماهی آزاد دریای فوتبال یه قزل‌آلایی پرورشی بدل گشت و با ظهور و تثبیت دو قطبی رونالدو - مسی هرگز از رودخانه‌ای که در آن گیر کرده بود رها نشد و رنگ سبز خلیج و مَلمَلِ آبی دریاهای سترگ را ندید.

 

از اسارت در تنگ پی‌اس‌جی و بازیگر نقش دوم شدن ذیلِ نام ام‌باپه‌ی‌ کم سن و سال که بگذریم به نظر می‌رسد او در ادامه نیز فرجامی بهتر از قلابِ ماهیگیرانِ آکواریومِ رئال‌مادرید نداشته باشد،

مگر آنکه از کوبیدن اندامش به دیوارهای شیشه‌ای حاشیه بکاهد و یکبار دیگر با رقصی که خاصِ او بود آزادانه در آب‌های بی‌انتهای فوتبال شنا کند.

 

qyya_140613brazilcroatia01.jpg


  • Hossein Salehi, mory, AliReZaZa and 4 others like this

Tu sei la squadra del cuore

sempre in campo undici eroi

vinci l'impossibile e vai

Ti seguiremo anche noi

 


#13
حامد

حامد

    ستاره برتر فـروم

  • ستاره برتر فروم
  • 3,579 posts

سورئالیزم اروگوئه‌ای در سرزمین نئورئالیزم ایتالیایی

 

رابطه‌ای عجیب و فرمولی غیرقابل اثبات میان فوتبالیست‌های موردعلاقه‌ام در دنیای فوتبال و یوونتوس وجود دارد.

 

کامیابی آرزوهای محالم در انتقال سوگلی‌های فوتبالی‌ام به یووه هرچند گاهی محقق نمی‌شوند اما

چه باک که بسیاری از آنها آنچنان ناگهانی در پرده نقره‌ای سینمایِ بیانکونری ظهور می‌یابند که تلخی آمال ناکام از نظرها محو می‌شوند.

 

بعد از چشم به راه ماندن برای آمدن دنیه‌له دروسی این بار ادینسون کاوانی نیز به فهرست آرزوهای بر باد رفته‌ام افزوده شد. او به یوونتوس نیامد تا برای دیدنش مجبور به تن دادن به تماشای فوتسالِ جزیره شوم.

 

موهای آغشته به عرق و آشفته به باد و چهره فتوژینک و آمریکای لاتینی‌اش در شادی‌های پس از گل‌های پرشماری که برای ناپولی به ثمر می‌رساند هرگز از خاطرم محو نمی‌شود.

 

مادیانِ اروگوئه‌ای چه در پاری‌سن‌ژرمن باشد چه در منچستر یونایتد برایم جذاب و محترم خواهد ماند.

 

دنیا را چه دیدی، شاید او نیز ولو برای یک نیم فصل هم که شده مهمان بانوی‌پیر شد؛ تورین هرگز درهایش را به روی مهمانان بزرگ نمی‌بندد. حتی اگر جنگجویی خسته و شمشیرزنی کهنه‌کار و زخمی باشد.

 

از ایان راش و آندریاس مولر و دیوید پلات گرفته تا نیکلاس آنلکا و لوکا تونی و آندره‌ا پیرلو. به امید در زدن خانه با صدای زنگِ نیمار، ام‌باپه و هالند.

 

(محال، محال است. رویا اما همیشه شیرین و محتمل است.)

 

1es_gettyimages-988263046.jpg


  • Orphée, mory, ace of glass and 2 others like this

Tu sei la squadra del cuore

sempre in campo undici eroi

vinci l'impossibile e vai

Ti seguiremo anche noi

 


#14
حامد

حامد

    ستاره برتر فـروم

  • ستاره برتر فروم
  • 3,579 posts

كامبَك به زندگي با بزكش پدر

 

البته كه ديدارِ نام‌آشنا و در عين حال نخ‌نما شده از فرط تكراري را براي بازگو كردن انتخاب كرده‌ام اما به عنوان شاهدي زنده از اين واقعه

كه در واپسين روز خردادماه 1369 حادث شد، شايد جالب و چه‌بسا خنثي و بي‌ثمر باشد.

 

ديدار برزيل و اسكاتلند بود و تنها من و پدرم بوديم كه در سكوت و گرماي هوا مشغول تماشاي آن در تلويزيون كوچك‌مان بوديم.

دبستاني بودم و به تازگي امتحان‌هاي ثلث سومم را تمام كرده بودم و ديگر مي‌توانستم با آسودگي ادامه بازي‌هاي جام‌جهاني را ببينم.

اما چشمانِ نحيف و كودكانه‌ام در همان اوايل نيمه‌ اول بازي به خواب رفت. همه‌چيز براي برد آسان برزيل و آغاز پروژه بلند كردن من و به رختخواب راهنمايي كردنم نمانده بود كه ناگهان

در كابوسي جانكاه، يقه تي‌شرتم را ديدم كه بر در دستان پدر گره خورده بود و او در حال بزكش كردنم بر روي فرش بود و با تقلا مشغول فرياد زدن و بيدار كردن مادر و برادرم

و بردن همزمان همه ما با همان احوالات به حياط براي زنده ماندن.

 

امروز وقتي از طريق اينترنت به تركيب تيم ملي برزيل و اسكاتلند و اساساً اهميت بازي اين دو تيم در آن مقطع نگاه مي‌كنم به اين نتيجه مي‌رسم كه سفر به ديار باقي

بهتر از تماشاي آن ديدارِ پوچ و عبث بود. مرگ بر اثر زلزله هم مرگ در بازي فينال يا حداقل افتتاحيه و رده‌بندي. البت بخشيدن جان به جان‌فرين در هنگام لحظه تاريخيِ خدوي فرانك ريكارد بر رودي فولر

در بازي جنجالي جام‌جهاني 1990 نيز مي‌توانست افتخارآميز باشد. (شوخي)

 

بيش از دو دهه بعد و قتي برحسب كارم با يكي از بازيكنان برزيلي شاغل در فوتبال ايران مدتي در ارتباط بودم، فهميدم شكست دادن اسكاتلند در جام‌جهاني 90 توسط قناري‌ها ب

ه طور كل ماهيتي معتبر در حافظه تاريخي - فوتبالي‌شان ندارد و چشمانشان از حدقه در خواهد آمد اگر يك ايراني‌ها از ميان تمام پرتره‌هاي افتخارآميز سلسائو سراغي از اين بازي بگيرد.

چيزي در مايه‌هاي همان ضرب‌المثل معروف ايراني‌ها كه: «طرف از بين 124 هزار پيغمبر سراغ جرجيس را گرفته.»

 

 

v0iz_94af5e9d3b12705d9ba2bccf26e520af.jp


  • Orphée, mory, eⁿzº and 4 others like this

Tu sei la squadra del cuore

sempre in campo undici eroi

vinci l'impossibile e vai

Ti seguiremo anche noi

 


#15
حامد

حامد

    ستاره برتر فـروم

  • ستاره برتر فروم
  • 3,579 posts

واقعاً چه بر سر باشگاه قديمي و دپورتيوو لاكرونيا در اسپانيا آمد كه دارنده 2 قهرماني و 5 نايب‌قهرماني در لاليگا اينچنين زمين‌گير شده و حتي توانِ صعود به رقابت‌هاي  دسته اول اسپانيا را نيز ندارد.

قهرمان دوباره كوپادل‌رِي و فاتح 3 سوپركوپاي اسپانيا نشاني از دورانِ اوجش ندارد و تنها نام و يادي از اين باشگاه 115 ساله در خاطر مانده است.

 

دپورتيوو لاكرونيا براي چهارمين فصل پياپي در رقابت‌هاي لاليگا غايب است هرچند همشهري و رقيب سنتي‌اش سلتاويگو همچنان در لاليگا نفس مي‌كشد.

 

با اينكه هيچ قرابت و ارادتي‌ به فوتبال اسپانيا و فرهنگ اصطلاحاً اسپَنيش ندارم اما خاطرات شيريني از اين تيم در اواسط دهه 90 ميلادي دارم؛

ايامي كه از ژاك سونگوئو گلرِ خوش‌خرامِ كامروني در دروازه گرفته تا به‌به‌تو مهاجم فراموش نشدني تيم برزيل در خط حمله آبي و سفيدهاي شهر كرونيا

در شمال غربِ اسپانيا (مثل تورينو در شمال غرب ايتاليا) حضور داشتند. از مائورو سيلوا و ريوالدوي 24 ساله و جوان تا صلاح‌الدين بصير و حتي نونو اسپريتو.

 

حالا از لاكرونيا تنها آوايي شبيه به ويروسِ همه‌گير شده سالهاي اخير ما (كرونا)

و نامي اسپانيايي و منبسط‌كننده خاطر كه در فيلم‌هاي سينمايي و سريال‌هاي تلويزيوني وطني به كار برده مي‌شود، باقي مانده است.

 

 

22708294_yzdy.jpg


  • mory, eⁿzº, Sayyed Amir and 9 others like this

Tu sei la squadra del cuore

sempre in campo undici eroi

vinci l'impossibile e vai

Ti seguiremo anche noi

 


#16
حامد

حامد

    ستاره برتر فـروم

  • ستاره برتر فروم
  • 3,579 posts

خوش‌سيما و جذاب؛ رعنا، چون سروي بلند بالا، با پشت‌موهايِ معروف آن‌سالها. اينها هرچند ناكافي اما شايد مناسب‌ترين توصيفات از مردي باشد كه هميشه پشتِ نام سالواتوره اسكيلاچي ماند و كسي به ياد نياورد در جام‌جهاني 90 او با يك گل كمتر از در رده دوم بهترين گلزنان اين جام ايستاد.

 

ماشين گلزني توماس اِسكوراوي، فوروارد 25 ساله تيم ملي چكسلواكي از همان ابتداي جام روشن شد و او بعد از دبل مقابل آمريكا و هت‌تريك مقابل كاستاريكا، زير ذره‌بين علاقه‌مندان، كارشناسان و نمايندگان باشگا‌ه‌هاي اروپايي قرار گرفت. چكسلواكي در حاليكه به همراه آتزوري از مرحله گروهي صعود كردند اما در يك‌چهارم نهايي مقابل آلمان غربي و به لطف پنالتي لوتار ماتئوس از ادامه ماجراجويي‌ا‌‌ش بازماند تا نهايتاً سه سال بعد با فروپاشي چكسلواكي، يارانِ سابق در قالب تيم‌هاي ملي جمهوري چك و تيم ملي اسلواكي به كارشان ادامه دهند.

 

درخشش اسكوراوي در جام جهاني 90 ايتاليا، او را در سرزمين چكمه‌اي نگه داشت و اين مهاجم بلندقد و قدرتمند (چيزي قريب به زلاتان ابراهيموويچ اما منهاي جاه‌طلبي‌هاي او) از اسپارتا پراگ به جنوا پيوست و براي 5 فصل مهاجم اصلي آنها بود.

بهترين نتيجه نيم‌قرن اخير باشگاه جنوا در فصل 1991 – 1990 با حضور او رقم خورد و اسكوراوي با 15 گل در رتبه سوم برترين گلزنان سري A ايستاد و جنوا نيز در فصلي كه يوونتوس هفتم شده بود با عنوان چهارمي به كارش پايان داد.

 

اسكوراوي هرچند 3 سال پيش به عنوان سرپرست باشگاه Cuneo (كه آن‌مان در سري C حضور داشت) بازگشتي نه‌چندان موفق به دنياي فوتبال نداشت اما همچنان در جنوا زندگي مي‌كند؛ جايي‌كه در آن صاحب يك كلوب‌شبانه است. با اينكه اسكوراوي 55 ساله اين سالها گهگاه نيز به عنوان كارشناس با يكي از شبكه‌هاي تلويزيوني محلي همكاري مي‌كند اما بي‌ترديد از ستارگان فراموش و خاموش شده فوتبال اروپا و جهان در دهه 80 و 90 ميلادي است.

 

اگرچه در اين روزگار نام و نشاني از توماس اسكوراوي نمانده اما براي نسلي كه من از آن مي‌آيم، نام او يادآور جهانِ فوتباليِ بي‌تكلف و معصومانه‌اي است كه با لوتار ماتئوس‌ها، ديويد پلات‌ها، آندرياس برمه‌ها، كلوديو كاني‌جياها، ‌آنتونيو كاره‌كاها، انزو شيفو‌ها، فردي رينكون‌ها، رود گوليت‌ها، ماركو فان‌باستن‌ها، الكساندر زاواروف، دنيل فون‌سه‌كا، توماس برولين‌ها، ديه‌گو مارادونا‌ها و توماس اسكوراوي‌ها به يادآورده مي‌شود.

 

 

6332271_tomas-skuhravy-fotbal-reprezenta


  • Orphée, mory, eⁿzº and 4 others like this

Tu sei la squadra del cuore

sempre in campo undici eroi

vinci l'impossibile e vai

Ti seguiremo anche noi

 


#17
حامد

حامد

    ستاره برتر فـروم

  • ستاره برتر فروم
  • 3,579 posts

01404931_fx7d.jpg

 

آدامس فوتبالی (دهه 60 ) / یادگار دوران عکس‌بازی و جمع‌کردن سری در روزگار ارجمندی و نایابیِ «تصویـــر»

سریِ جام‌جهانــی 1990 ایتالیا / شماره 5: رینات داسایِف (دروازه‌بان نامدار اتحاد جماهیر شوروی)


  • Orphée, alireza.de710, Prince Claudio and 4 others like this

Tu sei la squadra del cuore

sempre in campo undici eroi

vinci l'impossibile e vai

Ti seguiremo anche noi

 


#18
حامد

حامد

    ستاره برتر فـروم

  • ستاره برتر فروم
  • 3,579 posts

همیشه یکی از شیفتگان ابدیِ میشل پرودوم بوده‌ام و از خدا سپاسگزارم که در دوره‌ای زیسته‌ام که بخت تماشای هنرنمایی او در چارچوب دروازه بنفیکا و تیم ملی بلژیک را داشته‌ام.

گلری در کلاس جهانی و یکی از برترین سنگربانان تمام دوران. سیوهای تماشایی و تعیین‌کننده‌ی او هرگز از ذهن تاریخ فوتبال زدوده نخواهد شد.

بهترین دروازه‌بان جهان از دید فدراسیون بین‌المللی تاریخ و آمار فوتبال در سال 1994 با حدود 20 جایزه فردی در دنیای فوتبال از او چهره‌ای ماندگار در حافظه این ورزش ساخته است.

 

:77: 

 

michel-preud-homme-italia-90-318_78ju.jp


  • Orphée, mory, L'Avvocato and 2 others like this

Tu sei la squadra del cuore

sempre in campo undici eroi

vinci l'impossibile e vai

Ti seguiremo anche noi

 


#19
حامد

حامد

    ستاره برتر فـروم

  • ستاره برتر فروم
  • 3,579 posts

مگر می‌شود این ترکیب جادویی فوتبال هلند که در قلبِ میلانِ اریگو ساکــی در اوایل دهه 90 می‌درخشید را فراموش کرد؟

مواجهه با چهره‎های آنها، لباس تکرارناپذیر تیم ملی هلند در آن سالها و حتی سن‌سیرویِ آخرالزمانی آن دهه و پرتره‌های چشم‌نواز آنها در لباس روسونری را هیچ‌جوره نمی‌توان از حافظه پاک کرد.

فرقی نمی‌کند طرفدار یووه باشی یا میلان، یک ایتالیایی دو آتشه باشی یا یک هلندی تمام عیار؛ مثلث گولیت، فان‌باستن و ریکارد گریبانت را ول نخواهد کرد.

دوست داشتن آنها یک استثنای ناگزیر و لذتِ گناه‌آلودِ شیفتگی به آنها قابل اغماض‌ترین تکه در عدول از مقدساتِ یوونتوسی‌ است.

 

c04bae7ec60b415d9ab6b56c3e5b533c_3oth.jp


  • mory, L'Avvocato, D E L P I E R O and 3 others like this

Tu sei la squadra del cuore

sempre in campo undici eroi

vinci l'impossibile e vai

Ti seguiremo anche noi

 


#20
حامد

حامد

    ستاره برتر فـروم

  • ستاره برتر فروم
  • 3,579 posts

gettyimages-1923492_fkcg.jpg

 

باز هم فوتبال و باز هم توبره‌ی خاطراتش. به عنوان یکی از شیفتگان پست دروازه‌بانی، «بروس گروبلار» یکی از نخستین گلرهایی بود که شناختم. مرد شماره یک لیورپول در دهه‌های 80 و 90 که بیش از 13 سال از عمر ورزشی‌اش را در این باشگاه سپری کرد. سیبلوی با مزه با آن موهای کم‌پشتش رفلکس‌هایی استثنایی و بی‌نظیر داشت و هر پرش و هر ادای او در زمین توجهات را معطوف به خود می‌کرد. واکنش‌ها و حرکات شیرین و در عین‌حال اغراق‌آمیز او هرگز از چشم علاقه‌مندان فوتبال، عکاسان و دوربین‌های تلویزیونی پنهان نمی‌ماند تا آنجا که رفته‌رفته تبدیل به اصلی‌ترین مولفه‌ی این سنگربان زیمباوه‌ای شد. کسی چه می‌داند شاید در نگاه کودکانه‌ی آن سالهای من نیز همین سلوک باعث جذابیتش برای من شده بود. از آن همه «جذابیت» برای من و او بدون آنکه همدیگر را دیده باشیم مشتی خاطرات غبار گرفته باقی مانده. فوتبال همین است؛ به همین سادگی. امروز او پیرمردی 65 ساله و من مردی میانسال 41 ساله‌ام. لعنت به فوتبال و خاطراتش.

 

gettyimasges-1923492_9q5c.jpg


  • GioVanni Agnelli, Orphée, mory and 5 others like this

Tu sei la squadra del cuore

sempre in campo undici eroi

vinci l'impossibile e vai

Ti seguiremo anche noi

 






0 user(s) are reading this topic

0 members, 0 guests, 0 anonymous users