احمدرضاي عزيز...
اينجا همه يووه اي هستن و ملاكي بر وفادارتر و ترتر نيست.
ما يووه اي ها برادر و خواهريم.
انقدر از اين حرفاي پر من نزن...
ما مهمترين واژه در يوونتوس است...
به جامعه مجازی هواداران باشگاه یوونتوس خوش آمدید
شما هم اکنون در حال مشاهده انجمن ها به صورت کاربر مهمان می باشید.در این حالت شما دسترسی به تمامی امکانات انجمن ندارید و امکان دریافت فایل ها به جز خود IPB را ندارید. اگر که عضو سایت می باشید اینجا را کلیک نمایید. در صورتی که تمایل به عضویت دارید اینجا را کلیک نمایید. عضویت در سایت رایگان می باشد!
شما هم اکنون در حال مشاهده انجمن ها به صورت کاربر مهمان می باشید.در این حالت شما دسترسی به تمامی امکانات انجمن ندارید و امکان دریافت فایل ها به جز خود IPB را ندارید. اگر که عضو سایت می باشید اینجا را کلیک نمایید. در صورتی که تمایل به عضویت دارید اینجا را کلیک نمایید. عضویت در سایت رایگان می باشد!
كشكول:عاشقانه هاي هواداران براي يووه
آغاز شده توسط
Shaktak-Juve
, Jan 15 2007 06:44 PM
#41
ارسالی 17 March 2007 - 12:11 AM
#42
ارسالی 17 March 2007 - 12:15 AM
تو به من چیز های زیادی دادی
یووه تو به من گران بها ترین چیز ها رادادی
توبه من معنای لذت و دوستانی عزیز دادی
ممنونم!!
#43
ارسالی 17 March 2007 - 12:17 AM
بله درست عزیزم ولی خوب اگه بدونی چرا من این حرف رو میزنم دیگه این رو بهم نمی گی لابد دلیلی دارم دیگه بعدش من اصلاً قصد بی احترامی نداشتم!!!!
#44
ارسالی 17 March 2007 - 12:19 AM
#45
ارسالی 17 March 2007 - 12:23 AM
هم تو و هم همه اونایی که به عشق یوونتوس دارن اسمش رو با غرور تمام همه جاها می گن و هیچ خجالتی هم از رفتش به سری ب نمی کشن رو از دم یه ماچ آبدار از نوع مخصوصش!!!!!!!!!!
#46
ارسالی 09 May 2007 - 04:28 PM
سلام يووه جون
همه بهم مي خندن.
مي گن:
((طرف يووه ايه.
اسكله...شاس مي زنه.
نفهمه.آخه يووه هم شد تيم.بيا دست بكش از اين خنگ بازيا.
هرهرهر...تراكت پخش مي كنه.آخه يووه چيه كه تراكت پخش كني؟
منگل...بيا تا برگشت يووه به روزاي اوجش بگو من اينتريم.شايدم لاتسيويي اما نگو يووه اي.سيته...
جك مي گي؟آخه يووه هم تيمه.اگه شعور داشتيد كه نمي رفتين داور بخرين.))
اما من تا ابد يوونتوسي هستم.مي دوني چي مي گم؟
مي گم:
يوونتوس اونقدر عشق و غرور داره كه با رفتنش به سري بي هم هنوز طرفداراش بيشتر از بقيه تيم ها هستن.
هر چقدر هم شر و ور بگيد بازم من يووه اي هستم و ول كن معامله نيستم.
رگم هم بزني من نمي گم ميلاني هستم.ميلان اول گند كاري برلوس كوني رو جمع كنه بعد بياد حرف بزنه.لاتسيو؟حرف نزنم بهتره.فاشيستهاي عوضي...
يووه هر چقدرم بد باشه بازم سه تا ستاره رو سينهش مياد كه روتونو كم كنه.
شما ميلانيها و اينتري ها بزاريد رو هم به ما نمي رسيد.چه برسه تك به تك.
اگه هر كس از يووه رفت ايراد نداره.يووه يه عالمه ستاره داره كه بازي نمي كنن اما اونقدر دوستش دارن كه شما رو ببرن.
مي دوني آخرش بهم چي گفت.طرف ميلاني بود و منو مي شناخت به اون يكي گفت:
اين از يووه اي هاي غيرتي و ديوونهست.اينا رو نگه نداري فردا پس فردا تو ايران يوونتوس درست مي كنن.
مثل اين كه كم آورده بود.روش كم شد.
اون يكي گفت:حيف نيست دو سال ليگ قهرمانان مزخرف باشه و تيمي نباشه كه رقابت كنه...جاي يووه خاليه.
حالا ببينم كي انقدر جرئت داره كه بگه يووه بده؟
ما تا ابد و تا هميشه يووه اي هستيم.حتي اگر يووه بره به سري C3.
مي دوني چرا؟
چون:
يوونتوس كبير سلطان تيم هاي جهان و طرفدارهاي اون برترين طرفداران جهان هستند...
#47
ارسالی 09 May 2007 - 11:08 PM
#48
ارسالی 09 May 2007 - 11:44 PM
#49
ارسالی 10 May 2007 - 11:45 AM
این یه چیزی پیش پا افتاده ای هست .
من هنوزم این مشکل رو دارم .
ولی دیگه خیلی چیزی نمیگم .
البته کسایی که منو میشناسند بهم چیزی نمیگن چون منو میشناسن و میدونن کی هستم .
اما یادمه هفته پیش بود . یه میلانی اومد جلو ( هنوز منو نمیشناخت ) کلی حرف زد .
هر چی می گفت میگفتم باشه باشه . یوونتوس تیم نیست . میلان شما تیمه . اینتر تیمه . نمی دونم رم تیمه . کاتانیا تیمه .
دیگه حال و حوصله بحث رو ندارم . چون اعصابم بعضی موقع ها میریزه به هم می ترسم بزنم بکشمش .
فقط آخرش گفتم هنوز یادم نرفته که موراتی و برلوسکونی گفتند : یوونتوس افتخار ایتالیا در جهانه .
دیگه رفتم پی کار خودم ..... ادم با یکی جر و بحث میکنه که منطق داشته باشه .
من دیگه حتی تو همین فروم هم بحث نمی کنم ..... چون ....
#50
ارسالی 10 May 2007 - 11:57 AM
ولي من با اينكه به جز داداشم هيچ يوونتوسي اي دور و برم نيست هنوز نديدم كسي
از يووه بد بگه
اتفاقا ً همشون ميگن دليل افت سري آ و ليگ قهرمانان نبودن يوونتوسه
#51
ارسالی 10 May 2007 - 04:59 PM
خوب اتفاقا ادم اینجور وقتها می تونست ثبات کنه یوونتوسی هست
دیروز یکی به من زنگ زده بود می گفت من فکر نمی کردم از من تو ایران کسی بیشتر یوونتوسی باشه چون اگر کسی جلو من به یوونتوس تو بگه بیچارش می کنم اما وقتی این سایت رو شناختم و اینجا رو دیدم فهمیدم شاید من جزو 100 تا هوادار تیفوسی یوونتوس تو ایران هم نباشم
#52
ارسالی 10 May 2007 - 05:08 PM
تبم یووه تیمی نیست که با فرستادن ان به سری بی از قدرتش کاسته شود
یووه فصل بعد در ایتالیا غوغا خواهد کرد فصل بعد نشان خواهیم داد که از قدرت یووه کم نشده بلکه با یک انگبزه تازه شروع خواهیم کرد
#53
ارسالی 10 May 2007 - 05:40 PM
وحید راست میگه .
من به چند نفر هم گفتم .
گفتم اگه یووه تیم کوچیکی بود وقتی سقوط کرد سری ب . همه سایت ها . تلویزیون ها و روزنامه های معتبر جهان
بخشی رو به سری ب اختصاص نمی دادن .
اما شما حالا برید ببینید . در اخبار ورزشی حداقلش نتیجه بازی یوونتوس رو میگن . در سایت ها اخبار یوونتوس رو میزنند .
آنالیز میکنند . مقاله دربارش می نویسند و ...
مطمئن باشید یوونتوس تیمی بی نظیره .
#54
ارسالی 10 May 2007 - 06:42 PM
خوشحالم كه مي بينم همه همدردن با هم.
يوونتوسي هاي ايران كم نيستن.
من فكر مي كردم تو مدرسه تنها يووه اي من و سياوش هستيم اما حالا يه اكيپ 20 نفره يووه اي تو مدرسه پيدا كردم كه هر روز بعد از بازي ميان ازم نتيجه مي پرسن.
منم يه موقع فكر مي كردم ((من)) يوونتوسي ترين ايرانيم.اما حالا مي دونم ((ما)) يوونتوسي ترين ايراني ها هستيم.
#55
ارسالی 08 July 2007 - 01:33 AM
به طرفدار اینتری گفتم فصل بعد میترکونیمتون : سکوت کرد
به طرفدار میلان گفتم فصل بعد نابودید : سکوت کرد
به طرفدار رم گفتم فصل بعد هم باید زیر رده 4 باشید : سکوت کرد
سکوت = رضایت.
اینتری ها : به ترکیدن هم راضیند
میلانی ها : به نابودی هم راضیند
رمی ها : به چهارمی هم راضیند
چرا؟
چون یووه احتمالا به اونا تخفیف میده.
===========
یه دنیا پر از ستاره واسه من معنی نداره
چون بدون یووه واسه من رنگی نداره
یه دلی پر از ترانه واسه من ارزش نداره
چون بدون یووه رنگ وبویی نداره
روی سینم دو تا ستاره
اما حیف یکی کم داره
آخه اینکه غضه نداره
فصل بعد یووه میاره
واسه ما فرقی نداره
یووه 29 تا داره
اینوباید همه بدونن
که یووه نظیر نداره
#56
ارسالی 02 August 2007 - 11:35 AM
این همه شاعر داشتیم و خبر نداشتیم بابا ایول
کم کم باید کتاب و یا مجله اشعار یوونتوسی هم ترتیب بدهیم
#57
ارسالی 05 September 2007 - 07:23 AM
#58
Guest_Pessotto_*
ارسالی 30 September 2007 - 01:01 AM
#59
ارسالی 07 March 2008 - 09:11 PM
به خدا دیگه تحمل ندارم!نمیدونم این وضع تا کی ادامه داره؟ :'(
هیچ وقت یادم نمیره،تا چند سال پیش که یووه سرور تمام تیما بود(البته هنوزم هس ولی از نظر بعضیا...)،وقتی اسمه یووه رو میاوردم همه به به و چه چه را مینداختن که ایول بابا چه سلیقه ای و از این حرفا،ولی بلافاصله تا ماجرای رسوایی پیش اومد دیگه خبری از اون به به ها نبود!!!نظرات180 برگشت! >دیگه الان وقتی میگم یووه همه مسخرم میکنن و جوابه منم فقط سکوته،چون میدونم که یه روز براشون جواب دندون شکن دارم!مطمئنم!(اخه عصاب خوردیش به اینه که دیگه اینتریا هم برام زبون در اوردن!!یکی نیس بگه اخه فلان فلان شده ها همین 2سال پیشتون یادتون نی؟!حالا میلانیا چیزی بگن درست ولی شماها چی؟؟؟!)
چه کنم؟یعنی چی کار میتونم بکنم جز سکوت و انتظار؟!
تنها میتونم با این جمله خودمو دلداری بدم:
رفیقه بی کلک،یووه!(البته اینجا از صنعت تخلص کمک گرفته شده،به جای لغت ننه از یووه استفاده شده!اینم بگم که این جمله رو بابام تو دهنم انداخت )
هیچ وقت یادم نمیره،تا چند سال پیش که یووه سرور تمام تیما بود(البته هنوزم هس ولی از نظر بعضیا...)،وقتی اسمه یووه رو میاوردم همه به به و چه چه را مینداختن که ایول بابا چه سلیقه ای و از این حرفا،ولی بلافاصله تا ماجرای رسوایی پیش اومد دیگه خبری از اون به به ها نبود!!!نظرات180 برگشت! >دیگه الان وقتی میگم یووه همه مسخرم میکنن و جوابه منم فقط سکوته،چون میدونم که یه روز براشون جواب دندون شکن دارم!مطمئنم!(اخه عصاب خوردیش به اینه که دیگه اینتریا هم برام زبون در اوردن!!یکی نیس بگه اخه فلان فلان شده ها همین 2سال پیشتون یادتون نی؟!حالا میلانیا چیزی بگن درست ولی شماها چی؟؟؟!)
چه کنم؟یعنی چی کار میتونم بکنم جز سکوت و انتظار؟!
تنها میتونم با این جمله خودمو دلداری بدم:
رفیقه بی کلک،یووه!(البته اینجا از صنعت تخلص کمک گرفته شده،به جای لغت ننه از یووه استفاده شده!اینم بگم که این جمله رو بابام تو دهنم انداخت )
#60
ارسالی 08 March 2008 - 12:35 AM
دوست خوبم سیامک جان، اول سلام.
نمیدونم چرا همه احساستو بی پروا گفتی. از ته دل ناراحت میشم وقتی تو یه متن 8 خطی از دو تا شکلک ناخوش، یکی گریون و یکی اخمو استفاده میکنی. شاید این شکلکها چیزای کوچیکی هستن و بعضی وقتها نادیده گرفته میشن، اما واسه نویسنده، این شکلک همه ی حسّیه که تو یه لحظه با دیدن شکلک خودشو بروز میده.
این داستانا رو یه ذره از رو محبت گفتم، یه خورده بیشترشم با قصد و با هدف مقدمه.
*** توصیه میکنم اگر خیلی علاقه ای ندارید دنبال نکنید. اگر مثل من یووه را با تمام داشته ها و نداشته هایش دوست دارید و به آن افتخار میکنید، با این مشق طولانی من همراه شوید...کمی حرف دل هم را با هم مرور میکنیم...تازگی خاصی ندارد!
یوونتوس همیشه -یا حداقل در طول این 111 سال عمرش- نامش به بزرگی خطاب میشده. باشگاه ها یه شباهت کوچولو به ماها دارن. آدمی که ریشه محکم و اصل و نسب قوی داشته باشه همیشه پایداره، خودشو نمیبازه، به قولی اگه زمین هم خورد زود پا میشه. باشگاه ها تا اینجا که این اصل رو در مورد خودشون به اثبات رسوندن. پیرترین و باافتخارترین ایتالیا (یووه) یا آث میلانی که جامهای جور واجور بین المللی نیازی به شروع از نقطه صفر درجه ندارند. نفس اول رو خوب گرفتن و به تعبیری قلق کار رو دستشون گرفتن.
به نظر من استفاده از کلمه رسوایی برای بیان اتفاقات آن دو سال معروف افتضاح تر از خود رسواییه. روزهای اول این جریانات، درست فردای روزی که یووه اسکودتوی 29 خودش رو بالا برده بود، تو یکی از روزنامه ها مطلب جالبی خوندم که تیترش برام جالب تر بود..."ساقهای خسته یا دستهای آلوده؟"...این تیتر رو همون زمان توی این فروم به کار بردم که الان کاملا محو شده. تا جایی که من مطلعم -خواهش دارم در صورت اشتباه، تصحیح کنید- دادگاهها تیم یوونتوس رو متهم به دخالت در امور داوری در 5 بازی( 4 بازی سری آ و 1 بازی مقدماتی جام قهرمانان ) معرفی کردند. اسامی تیمهای مقابل رو از یاد بردم ولی نتایج این 5 بازی فقط 2 برد به علاوه 2 مساوی و حتی یک باخت(!) بود.یکی از پیروزیها نتیجه 3-1 برابر سمپدوریا، یکی از تساویها 2-2 مقابل یورگاردن و اگر اشتباه نکرده باشم باخت 1-0 مقابل رجینا از اعضای این پرونده بودند. با مراجعه به منطق به شک می افتیم که به جان خریدن خطر بزرگی در پس عمل تبانی فقط برای 7 امتیاز و یک تساوی خارج خانه بوده؟! یک باشگاه بزرگ حق ندارد در یک بازی مقابل سمپدوریا 3-1 پیروز شود؟(منطقه شک این بازی دقیقه 92 این دیدار بود.داور ابتدا پنالتی به سود سمپدوریا گرفت که با مشورت با کمک خود منصرف شد.). بله! حس پسرخالگی با بالامقامان کمیته داوران ایتالیا جای شک دارد و شوخی حدی دارد؛ با داور نباید سر شوخی باز کرد. قانون برای شرایطی که منطق حکم مخالف میدهد چاره ای ندارد. اما از کنار 76 هفته صدر نشینی ممتد ننمیتوان راحت گذشت. دستان موجی، حتی به کمک بته گا و جیرائودو و حتی تحت نظر مافیای دن کارلئونه این عدد را بوجود نمی آورد. نزدیک به 30 نفر تلاش مکنند، 20 نفر زندگیشان را برایش میگذارند و 11 الی 14 نفر میجنگند....بس کنیم.بی فایده است.
رمانی تعریف کردم تا بگویم بانوی پیر یکروز باید قربانی میشد یا حداقل یک چک میخورد تا راحت شود. تا نزدیک به هر جامی که میشود پای بازیکنانش به دادگاه دوپینگ باز نشود. تا همیشه داور را دست مهربانی بر سر او نبینند. تا سکوت مطبوعاتی برای بیانکونریها عادت سالانه نشود. بزرگ بودن خطر دارد. روزگار (یا کسانی که میخواهند نقشی در آن داشته باشند) دوست ندارند تیمی را ببینند که با 109 سال سن(تا ابتدای فصل 07-2006 ) پایین تر از عدد 7 را حس نکرده.
میتوان سرنوشتی که برای ناپولی یا فیورنتینا رقم خورده بود برای پیر ایتالیا نوشت؟ البته که دو باشگاه مذکور هم از خود زوال به سوی کمال به سرعت دویده اند، بماند که راه زیادی دارند.
پسران رشیدی داشت...نزدیکترین هایش را نام میبرم...دل پیرو.بوفون.کاناوارو.زامبروتا.ندود.زیدان.باجو.پلاتینی.ویالی.پالیوکا...بس است...رفتند و خواهند رفت...نسل عوض کردند، ترکمان کردند، چندی دیگر با آنها خداحافظی میکنیم...اما همیشه کسانی از گوشه ای آنرا میگیرند و بالایش میبرند -بهتر بگویم، بالایش نگه میدارند. تمام جان و آبروی خود را میگذارند که زمین نخورد. بدخواهان میگفتند "زمینش میزنیم" و طی اینهمه سال توان خود را جمع کردند و بالاخره گفتند "این را هم به زمین کوبیدیم.بلند نمیشود". زمان خیلی منتظرشان نذاشت تا آنها را به این واقعیت برساند که گمانی بیش نبود.
--
الان یک لحظه به خودمم آمدم.خنده ام گرفت.سیامک را نصیحت کردیم، خودمان اشکش را درآوردیم!
--
جمعیتی که اینجا دور هم جمع شده ایم، مدتها پیش شاید طرفدار بودیم. حالا هوادار و هواخواه هستیم. منتظر میمانیم. همانطور که بهترین گلر جهان و آقای فوتبال اروپا و سمبل سیاه و سفید پوشان انتظار کشیدند، تحمل کردند، شکستند...کار را به سرانجام رساندند...ثابت کردند حتی با ترک دسته جمعی هفت نفره(تورام،زامبروتا،کاناوارو،موتو،امرسون،ویرا و زلاتان)، آن هم همگی از ستارگان (اتفاقی نادر در دنیای حرفه ای فوتبال) نمیتوان ریشه ای که پاهایش اعماق زمین را گرفته خشکاند.
--
حالا تیم ما برگشته، با همه ی ناتوانی اش مردانگی میکند. یک ضلع مثلث بالای جدول به نام یووه نوشته شده. مغلوب بزرگان نشده. این افتخار دارد. رویگردانی داوران تا حد اعتراض روزنامه های سابقا شکاک پیش رفته. قوانین فوتبال برایشان تغییر کرده!
--
بدون اغراق...این سومی اگر بیشتر از مقام اول نباشد، کمتر از آن هم برای من شیرینی نداشته...
این مدعی تا قبل از اهدای اسکودتوی یووه به آنها، بالغ بر 18 سال در آرزوی به دست گرفتن جام بهترین تیم ایتالیا بوده...شاید راه دیگری برای قهرمان شدن نبود؛ یا اگر بود به این آسانیها نبود...بالاخره در رقابت با تیمی که مقام اول را برای خود روزمره کرده بود باید حداقل یک سرو گردن بالاتر باشی تا توفیقی شود.اگر به این آسانی بود زودتر به همین فکر می افتادند...کسانی که فکر میکنند منظورم رسوایی دوم یا همان پیمانهای موراتی با تلفنچی هاست بیراه فکر نمیکنند.
راستی! اینهمه از ریشه گفتم.مثال از یووه و میلان تا منچستر یونایتد زدم...ریشه نرآتزوری ها از کجا جوانه زده؟!بله.جوانه نزده.کنده شده.سالیانی بعد از تشکیل آث میلان، انشعابی از میلان که شامل روسای تیم کریکت(یا هر اسم مترادف دیگر) این باشگاه بود تبدیل به "اینترنازیوناله"ای شد که وقتی دید نمیتواند به معنی اسم خود یعنی "اینترنازیوناله" برسد، باز راه غریب تر را انتخاب کرد...."اینتر میلان" شد.
بالغ بر 1 ساعت نوشتم، تنها برای اینکه آن شکلک لعنتی گریان دیگر حوالی اینجا نگردد.
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-
10 امتیاز بابت این پست به این کاربر داده شد !
"مدیریت انجمن"
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-
نمیدونم چرا همه احساستو بی پروا گفتی. از ته دل ناراحت میشم وقتی تو یه متن 8 خطی از دو تا شکلک ناخوش، یکی گریون و یکی اخمو استفاده میکنی. شاید این شکلکها چیزای کوچیکی هستن و بعضی وقتها نادیده گرفته میشن، اما واسه نویسنده، این شکلک همه ی حسّیه که تو یه لحظه با دیدن شکلک خودشو بروز میده.
این داستانا رو یه ذره از رو محبت گفتم، یه خورده بیشترشم با قصد و با هدف مقدمه.
*** توصیه میکنم اگر خیلی علاقه ای ندارید دنبال نکنید. اگر مثل من یووه را با تمام داشته ها و نداشته هایش دوست دارید و به آن افتخار میکنید، با این مشق طولانی من همراه شوید...کمی حرف دل هم را با هم مرور میکنیم...تازگی خاصی ندارد!
یوونتوس همیشه -یا حداقل در طول این 111 سال عمرش- نامش به بزرگی خطاب میشده. باشگاه ها یه شباهت کوچولو به ماها دارن. آدمی که ریشه محکم و اصل و نسب قوی داشته باشه همیشه پایداره، خودشو نمیبازه، به قولی اگه زمین هم خورد زود پا میشه. باشگاه ها تا اینجا که این اصل رو در مورد خودشون به اثبات رسوندن. پیرترین و باافتخارترین ایتالیا (یووه) یا آث میلانی که جامهای جور واجور بین المللی نیازی به شروع از نقطه صفر درجه ندارند. نفس اول رو خوب گرفتن و به تعبیری قلق کار رو دستشون گرفتن.
به نظر من استفاده از کلمه رسوایی برای بیان اتفاقات آن دو سال معروف افتضاح تر از خود رسواییه. روزهای اول این جریانات، درست فردای روزی که یووه اسکودتوی 29 خودش رو بالا برده بود، تو یکی از روزنامه ها مطلب جالبی خوندم که تیترش برام جالب تر بود..."ساقهای خسته یا دستهای آلوده؟"...این تیتر رو همون زمان توی این فروم به کار بردم که الان کاملا محو شده. تا جایی که من مطلعم -خواهش دارم در صورت اشتباه، تصحیح کنید- دادگاهها تیم یوونتوس رو متهم به دخالت در امور داوری در 5 بازی( 4 بازی سری آ و 1 بازی مقدماتی جام قهرمانان ) معرفی کردند. اسامی تیمهای مقابل رو از یاد بردم ولی نتایج این 5 بازی فقط 2 برد به علاوه 2 مساوی و حتی یک باخت(!) بود.یکی از پیروزیها نتیجه 3-1 برابر سمپدوریا، یکی از تساویها 2-2 مقابل یورگاردن و اگر اشتباه نکرده باشم باخت 1-0 مقابل رجینا از اعضای این پرونده بودند. با مراجعه به منطق به شک می افتیم که به جان خریدن خطر بزرگی در پس عمل تبانی فقط برای 7 امتیاز و یک تساوی خارج خانه بوده؟! یک باشگاه بزرگ حق ندارد در یک بازی مقابل سمپدوریا 3-1 پیروز شود؟(منطقه شک این بازی دقیقه 92 این دیدار بود.داور ابتدا پنالتی به سود سمپدوریا گرفت که با مشورت با کمک خود منصرف شد.). بله! حس پسرخالگی با بالامقامان کمیته داوران ایتالیا جای شک دارد و شوخی حدی دارد؛ با داور نباید سر شوخی باز کرد. قانون برای شرایطی که منطق حکم مخالف میدهد چاره ای ندارد. اما از کنار 76 هفته صدر نشینی ممتد ننمیتوان راحت گذشت. دستان موجی، حتی به کمک بته گا و جیرائودو و حتی تحت نظر مافیای دن کارلئونه این عدد را بوجود نمی آورد. نزدیک به 30 نفر تلاش مکنند، 20 نفر زندگیشان را برایش میگذارند و 11 الی 14 نفر میجنگند....بس کنیم.بی فایده است.
رمانی تعریف کردم تا بگویم بانوی پیر یکروز باید قربانی میشد یا حداقل یک چک میخورد تا راحت شود. تا نزدیک به هر جامی که میشود پای بازیکنانش به دادگاه دوپینگ باز نشود. تا همیشه داور را دست مهربانی بر سر او نبینند. تا سکوت مطبوعاتی برای بیانکونریها عادت سالانه نشود. بزرگ بودن خطر دارد. روزگار (یا کسانی که میخواهند نقشی در آن داشته باشند) دوست ندارند تیمی را ببینند که با 109 سال سن(تا ابتدای فصل 07-2006 ) پایین تر از عدد 7 را حس نکرده.
میتوان سرنوشتی که برای ناپولی یا فیورنتینا رقم خورده بود برای پیر ایتالیا نوشت؟ البته که دو باشگاه مذکور هم از خود زوال به سوی کمال به سرعت دویده اند، بماند که راه زیادی دارند.
پسران رشیدی داشت...نزدیکترین هایش را نام میبرم...دل پیرو.بوفون.کاناوارو.زامبروتا.ندود.زیدان.باجو.پلاتینی.ویالی.پالیوکا...بس است...رفتند و خواهند رفت...نسل عوض کردند، ترکمان کردند، چندی دیگر با آنها خداحافظی میکنیم...اما همیشه کسانی از گوشه ای آنرا میگیرند و بالایش میبرند -بهتر بگویم، بالایش نگه میدارند. تمام جان و آبروی خود را میگذارند که زمین نخورد. بدخواهان میگفتند "زمینش میزنیم" و طی اینهمه سال توان خود را جمع کردند و بالاخره گفتند "این را هم به زمین کوبیدیم.بلند نمیشود". زمان خیلی منتظرشان نذاشت تا آنها را به این واقعیت برساند که گمانی بیش نبود.
--
الان یک لحظه به خودمم آمدم.خنده ام گرفت.سیامک را نصیحت کردیم، خودمان اشکش را درآوردیم!
--
جمعیتی که اینجا دور هم جمع شده ایم، مدتها پیش شاید طرفدار بودیم. حالا هوادار و هواخواه هستیم. منتظر میمانیم. همانطور که بهترین گلر جهان و آقای فوتبال اروپا و سمبل سیاه و سفید پوشان انتظار کشیدند، تحمل کردند، شکستند...کار را به سرانجام رساندند...ثابت کردند حتی با ترک دسته جمعی هفت نفره(تورام،زامبروتا،کاناوارو،موتو،امرسون،ویرا و زلاتان)، آن هم همگی از ستارگان (اتفاقی نادر در دنیای حرفه ای فوتبال) نمیتوان ریشه ای که پاهایش اعماق زمین را گرفته خشکاند.
--
حالا تیم ما برگشته، با همه ی ناتوانی اش مردانگی میکند. یک ضلع مثلث بالای جدول به نام یووه نوشته شده. مغلوب بزرگان نشده. این افتخار دارد. رویگردانی داوران تا حد اعتراض روزنامه های سابقا شکاک پیش رفته. قوانین فوتبال برایشان تغییر کرده!
--
بدون اغراق...این سومی اگر بیشتر از مقام اول نباشد، کمتر از آن هم برای من شیرینی نداشته...
این مدعی تا قبل از اهدای اسکودتوی یووه به آنها، بالغ بر 18 سال در آرزوی به دست گرفتن جام بهترین تیم ایتالیا بوده...شاید راه دیگری برای قهرمان شدن نبود؛ یا اگر بود به این آسانیها نبود...بالاخره در رقابت با تیمی که مقام اول را برای خود روزمره کرده بود باید حداقل یک سرو گردن بالاتر باشی تا توفیقی شود.اگر به این آسانی بود زودتر به همین فکر می افتادند...کسانی که فکر میکنند منظورم رسوایی دوم یا همان پیمانهای موراتی با تلفنچی هاست بیراه فکر نمیکنند.
راستی! اینهمه از ریشه گفتم.مثال از یووه و میلان تا منچستر یونایتد زدم...ریشه نرآتزوری ها از کجا جوانه زده؟!بله.جوانه نزده.کنده شده.سالیانی بعد از تشکیل آث میلان، انشعابی از میلان که شامل روسای تیم کریکت(یا هر اسم مترادف دیگر) این باشگاه بود تبدیل به "اینترنازیوناله"ای شد که وقتی دید نمیتواند به معنی اسم خود یعنی "اینترنازیوناله" برسد، باز راه غریب تر را انتخاب کرد...."اینتر میلان" شد.
بالغ بر 1 ساعت نوشتم، تنها برای اینکه آن شکلک لعنتی گریان دیگر حوالی اینجا نگردد.
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-
10 امتیاز بابت این پست به این کاربر داده شد !
"مدیریت انجمن"
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-
0 کاربر در حال خواندن این موضوع است
0 کاربر، 0 مهمان و 0 عضو مخفی