[img width=600 height=412]http://www.uppic.org/image-0EC5_522DF0E1.jpg[/img]
شاید هیچ کدام از نزدیکان الساندرو در سال های کودکی اش در خیالشان هم نمی گنجید که این پسرک عاشق توپ، روزی وارث پیراهنی شود که بسیاری در آرزوی رسیدن به آن هستند.
الساندرو در موجی از شک و تردید به یوونتوس آمد. پیراهن شماره ی 16 بیانکونری چنان برای او گشاد بود که خوش بین ترین حامیان سیاست های بونی پرتی هم آینده ی الکس را به عنوان جانشین مهاجم استثناییشان «روبرتو باجو» مبهم می دیدند.
اما الساندرو در میان تمام این تردیدها تاریخ را به گونه ای دیگر نوشت. او از همان آغاز، آن قدر در یووه درخشید که به زودی اسطوره ی طرفداران این تیم شد. با حضور او یوونتوس پس از رکودی چند ساله، باز هم قدرت بلامنازع فوتبال ایتالیا شد و به قهرمانی اروپا هم دست یافت.
مصدومیت طولانی مدت الساندرو هم تاثیری در کیفیت بازی او نداشت و پس از بازگشت از مصدومیتی که بسیاری آن را پایان عصز طلایی دلپیرو می دانستند،باز هم چشم ها را خیره به توانایی خارق العاده ی خود کرد.
کاپیتان جدید بیانکونری در موفقیت های آتی یوونتوس هم سهمی غیر قابل انکار داشت و با حضور او باشگاه به افتخارات زیادی دست یافت.
اما آن چه او را اسطوره ی بیانکونری ساخته تنها جام هایی که به دست آورده و تعداد گل هایی که زده،نیست.
بی شک زندگی اسطوره ی سیاه و سفید ها یک نقطه ی عطف دارد و آن هم سال 2006 است. سالی که علی رغم فاجعه ای که بر سر یووه آمد، موید عشق و علاقه و تعصب کاپیتان خوش اخلاق بانوی پیر به لباس تیمی بود که همچون یک هوادار به آن عشق می ورزید. با خیال بانویش پلک بر هم می گذاشت و با رویای او شب را سحر می کرد.
پس از آن تصمیم شوم، تمام یوونتوس در بهتی عجیب فرو رفت. رای دادگاه بسیار سنگین و دلهره آور بود. یوونتوس وقتی از شوک بیرون آمد از آینده ترسید. از سرنوشت تیم هایی که چنین مجازات هایی را تحمل کرده اند.
مدیران تیم دست پاچه شدند. به آب و آتش زدن ها فقط از امتیازات منفی کاست. کابوس هواداران آغاز شد. برای یک عاشق سرنوشت تیمش بخش بزرگی از دغدغه های زندگیست.
موسم جدایی ها فرا رسید، کاپیتان دوم و کاپیتان سوم تیم آواز جدایی سر دادند. در این میان کاپیتان دل پیه رو هم با پیشنهادات اغوا کننده ای رو به رو شد. فرصت برای او فراهم شد تا به جای بازی در سری«ب» فوتبال ایتالیا، در بهترین تیم های جهان در چمپیونزلیگ توپ بزند.
تصمیم آسانی نبود، بسیاری رفته بودند و بسیاری نیز در نزدیکی درهای خروجی باشگاه بودند. اما الساندرو قلبی سیاه و سفید داشت. بالاخره الساندرو تصمیم بزرگ را گرفت، مانند هواداران یووه ماند و شد اسطوره ی وفا...
[center]«A true gentleman never leaves his lady»
کاپیتان شما،الساندرو دل پیه رو،ژوئن 2006
پس از آن رای کذایی، پس از روزهای پر از نفرت و خشم و ناراحتی، این تصمیم بزرگ التیامی بود بر زخم های هواداران.
الساندرو کاپیتان اول تیم ماند و ماندنش باعث شد تعداد دیگری از ستاره های آن روزهای یووه که تا مرز جدایی پیش رفته بودند تصمیم به ماندن بگیرند.
الکس آن قدر بزرگ بود که با ماندنش یوونتوس در قلب های بیانکونری -که آن روزها پراز تردید بود- ماند و این گونه قلب های سیاه و سفید در سراسر دنیا وام دار او شدند.
او که لجام بر مرکب تندرو مرگ عشق در آن روزهای سیاه زد. در روزهایی که حتی بردن نام یووه ننگ بود. حتی تیفوسی ها هم حس می کردند به آن ها خیانت شده.
او فریاد زد. عشق را، یوونتوس را فریاد زد. او خشمش از دشمنان را فریاد زد. و سندی شد بر رسوایی آنان که عشق را به پول و شهرت فروختند.
الکس ماند. با غمی در سینه و با مشتی گره کرده از خشم. این بار پاهای توانای فاتح جام جهانی سری «ب» را جادو کرد. او باز هم چشم ها را به خود و بانویش خیره کرد و این چنین یوونتوس زنده ماند. یوونتوس بیش از هر چیز مدیون ماندن دل پیه روست. او که اعتبارش دروازه بان فاتح جام جهانی 2006، برنده توپ طلای 2002، و زننده ی گل طلایی یورو 2000 را در یوونتوس و در قلب تیفوسی هایش ماندنی کرد.
الکس امید هوادارانش بود.او به مانند کوهی استوار در برابر هجمه ها ایستاد و ثابت کرد که مرد میدان های محال است. بیش از همه او در این فشار جان کاه بانویش را همراهی کرد. به راستی که او یک کاپیتان واقعی بود...
الساندرو و هم تیمی هایش، کشتی زخمی یوونتوس را به ساحل سری آ رساندند. او حالا می خروشید. چشمانش پر از غرور بود. غروری به رنگ سیاه و سفید. این الساندرو بود که نگذاشت خوابِ پریشانِ فراموش شدنِ نام یووه تعبیر شود. یووه باز هم به سطح اول فوتبال اروپا رسید.
او هنوز هم پر از حس جوانی و عشق است. کمتر هواداریست که فریادهای او را پس از فتح برنابئو از یاد برده باشد. خروشی که دشمنان بانویش را نشانه رفت.
الکس فارق از آنچه ذهن بیمارعده ای برای یوونتوس خواسته بود، فارق از حس سرخوردگی ناشی از انگ تبانی و بازی کردن در سری «ب»، آن روز مقابل ستاره های رئال مادرید غوغایی به پا کرد که در حافظه تاریخ ماندگار شد.تا جایی که هواداران مغرور مادریدی به افتخارش برخواسته و بر بزرگیش درود فرستادند. بی شک مادریدی ها آن شب به یوونتوس و تیفوسی هایش برای داشتن چنین جواهری غبطه خوردند.
بعد ها هواداران منچستر یونایتد هم تئاتر رویاها را به چنین صحنه ای مزین کردند.
بعد از دو فصل کابوس وار دیگر برای یووه، نوبت به هم تیمی سابق الکس، یعنی آنتونیو کونته، رسید که هدایت تیم را به عهده بگیرد و با ورود آنیلی به مدیریت باشگاه، فصل جدیدی در فوتبال یوونتوس آغاز شد. فصلی که باید بدون دل پیه رو نوشته می شد.
سخنان عجیب آنیلی مبنی بر اینکه این فصل، فصلِ آخر حضور دل پیه رو در یوونتوس است تعجب و خشم و ناراحتی همگان را برانگیخت. برای هواداران یوونتوس پس از حوادث سال 2006 و دو فصل هفتم شدن در لیگ به نظر این تیر آخر می رسید.برای هوادارانی که عشقشان به یووه برای آن ها بی تاوان نبود.
رفتار بسیار حرفه ای الساندرو در برابر این خبر و بعد از آن در برابر رفتار عجیب وغریب مربی تیم در ترجیح دادن بوریلو، ووچینیچ و ماتری به او و مدیریت احساس تیفوسی های یووه، آبی بود بر آتش خشم هواداران یوونتوس.
الکس این بار هم در حق بانویش سنگ تمام گذاشت و با صبر و موقع شناسی مثال زدنی اش مقدمات قهرمانی یوونتوس را بعد از چند سال حسرت فراهم کرد.
در بازی آخر یوونتوس در سری «آ» فصل 2012 در روز 13 می، الساندرو برای بار آخر بازوبند کاپیتانی یووه را در سری «آ» بر بازو بست.
در این بازی که برابر آتالانتا برگزار شد، صحنه های بدیعی در ورزشگاه یوونتوس رقم خورد. هواداران یوونتوس در شروع آن بازی بزرگ در ورزشگاه خانگی تیمشان در پس گلوی پر از بغضشان امید داشتند. امید واهی بودن کابوس رفتن افسانه.
آن ها هنوز هم امید داشتند که همه چیز یک خواب و خیال باشد و خبر تمدید قرارداد کاپیتان به زودی منتشر شود.
برای هواداران الکس باور آنچه در طول فصل بارها شنیده بودند، «رفتن دل پیرو»، چندان هم آسان نبود. گویی باورشان نمی شد که برای واپسین بار در برابر عظمت او برخواسته اند و برایش دست می زنند. هوادارانی که در فضای مه گرفته ی ورزشگاه های ایتالیا هم حرکات کاپیتان محبوشان را می شناختند.
این امید اما با تعظیم الکس و بغض عجیب او در میانه ی میدان گویی به یکباره ناامید شد. قلب ها شکست. بدن ها یخ زد. سکوت بود و اشک. با دستانی که با غم به هم کوبیده می شد. همه در بهت و حیرت بودند. انگار همه چیز واقعیت داشت. انگار رویای ماندن کاپیتان یک سراب بود.
کاپیتان تعظیم کرد. دل ها لرزید و بغض ها بدل به اشک شد.
آخرین عشق بازی کاپیتان در برابر هوادارانش. بازهم همان الکس، بازهم همان طراوت و جوانی و شوق، در پس 19 سال بیانکونری بودن.
الکس هنوز هم دل ربایی می کرد اما این بار با بغضی در گلو... بغضی که اتفاقات 2006 و 2 سال هفتمی و ناکامی در فینال های اروپایی هم نتوانسته بود مهمان گلویش شود. کاپیتان با چشمانی که اشک عشق جلایشان داده بود دور افتخار آخر خود را با لباس یوونتوس زد...
این صحنه ها پایان زندگی 19 ساله ی اسطوره ی بی بدیل باشگاه یوونتوس در کنار این تیم بود. پر از اندوه و پر از افسوس.
طرفداران یوونتوس حالا مجبورند با یاد اسطوره شان آرام گیرند. مجورند در کنج خانه ی قلبشان با کاپیتانشان عشق بازی کنند...
حالا باید در پس خاطراتی مبهم و در پس ذهنی فراموش کار به دنبال اسطوره ای گشت که معنای واقعی یک انسان کامل بود. حالا باید با یاد لبخندهایش و گل هایش زندگی کرد و باید باور کرد که دیگر اسطوره نیست... باید باور کرد که آن ضربات مهلک، تکنیک ناب، دور زدن ها،del piero zone که تا فوتبال هست متعلق به اوست و آن همه انسانیت و جوانمردی و راستی اکنون دیگر متعلق به خاطره هاست.
رقص کاپیتان همیشگی یوونتوس در لباس شماره ی 10، حالا تنها متعلق به گذشته ای زیباست...
«اینجا تمام می شود، قراردادم امروز تمام می شود. خبر جدیدی نیست، ولی وقتی یادم می آید دیگر رسمی است، باز هم رویم تاثیر می گذارد. لحظه ی غمگینی برای من نیست، نه افسوسی دارم نه نوستالژیایی. دیگر نه، چون وقت داشتم تا به آخرین فصلم در بیانکونری فکر کنم، برگردم به عقب تر و بزرگترین رویایی که می توانستم داشته باشم را دوباره زندگی کنم. همه ی خاطرات، همه ی افتخارات، همه ی لذت ها -و اگر بخوام صادق باشم- لحظه های تلخ اندکی که اخیرا بود، امروز همه ی این تصاویر جلوی چشمانم ظاهر می شدند و بعد همگی محو می شدند و تصویر حیرت آور آخرین بازیم در تورین جایشان را می گرفت. این تصویری که همه ی این سال ها را برای من خلاصه و محفوظ خواهد کرد. لحظه ای که می خواهم برای همیشه با خودم داشته باشم، آن لحظه ای که روز (13 می) روی قلبم حک شد و هرگز پاک نخواهد شد.
چند وقت پیش وقتی برای خالی کردن رختکنم به وینوو رفتم، رفتم آن جایی از زمین تمرین که شما همیشه ماه ها منتظر می ایستادید تا عکسی یا امضایی بگیرید یا امیدوار بودید فقط سلامی کنید، آنجا زیر برف، باران یا خورشید سوزان. اما آن روز آنجا ایستادم و "من" به شما سلام کردم، و از همه ی شما تشکر کردم، برای کارهایی که برای من کردید.
بازیکن ها می روند، ولی یوونتوس همیشه پابرجاست. هم تیمی های من می مانند که من همیشه آن ها رو تشویق خواهم کرد و همیشه برایشان آرزوی بهترین ها را می کنم. بالاتر از هرچیز این هواداران هستند. آنها هستند که "یوونتوس" اند. لباسی که به آن عشق ورزیدم و همیشه عشق خواهم ورزید، برایش اشتیاق داشتم و به آن احترام می گذاشتم. خوشحالم که دیگرانی خواهند بود که این پیراهن را باز بپوشند. بیشتر از همه شماره ی 10 که از وقتی نوشتن نام در یوونتوس مرسوم شد، نام من رویش حک شده بود. برای کسی که سال آینده این لباس را می پوشد خوشحالم، می دانم الان خیلی ها در ایتالیا و خارج از آن دارند رویای پوشیدنش را می بینند.
برای من غرور آمیز خواهد بود که کسی بیاید و بخواهد راه من را ادامه بدهد، چون روزی هم من از همین جا شروع کردم. روزی من هم با رویای ادامه دادن راه قهرمان های دیگر، مثال های دیگر و اسطوره های دیگر شروع کردم. از فردا، من دیگر بازیکن یوونتوس نیستم. ولی همیشه یکی از شما خواهم بود. یک ماجراجویی جدید شروع خواهد شد، و من برایش چون تابستون 19 سال پیش همچنان پر از شور و اشتیاق خواهم بود.»
خداحافظ، و بابت همه چیز ممنون.
الساندرو.
الساندرو دل پیه رو اگر چه استعداد ذاتی قابل اتکایی داشت، اما آن چه او را به جایگاه کنونی رسانده بی شک تحمل سختی های فراوان و تلاش بی وقفه در این راه بوده است.
زندگی سالم الکس دل پیه رو در کنار منش انسانی و قلب بزرگ و مهربانش، از او یک اسطوره ی تکرار ناشدنی ساخت که به جرات می توان گفت فوتبال هیچ گاه چون او را به خود نخواهد دید.
عشق و علاقه به یوونتوس، در کنار وفاداری عجیب و قابل تامل و سخنان پر احساس او حتی پس از جدایی از یووه، از او شخصیتی ساخته که هیچ کس قابلیت برابری با آن را در قلب های سیاه و سفید ندارد. بی شک نام الساندرو دل پیه رو برای خیلی از فوتبال دوستان، ترجمان وفاداری و بزرگ مردیست.
19 سال عشق و وفاداری با بهترین عملکرد فنی و بهترین ویژگی های اخلاقی نقطه عطف تاریخ یوونتوس، بزرگ ترین باشگاه فوتبال ایتالیا نیز هست.
در ادامه تاریخ سراسر زیبایی و غرور زندگی بیانکونری الساندرو دل پیه رو در یوونتوس تورین را از نظر می گذرانیم.