1657 پاسخ برای این موضوع

[Camel Blue]

هرکس میتونه هر فکری دوس داره راجبم بکنه اهمیتی نمیدم

[AliReZaZa]

پسر جون اینجا فروم عمومیه و تو مسئولیتی داری. تا اونجا هم که می دونم خرج اینجا رو شما نمی دی. میتونی برا خودت یه فروم بزنی هر کی از گل نازکتر بهت گفت بزنی لهش کنی

 

من هم تو رو اصلا نمی شناسم که بخوام راجبت فکری کنم و البته علاقش رو هم ندارم و البته اهمیتی هم نمیدم. وظیفه ای که بهت سپردنو انجام بده. باریکلا پسر!

[Camel Blue]

حق با شماست من عذر میخوام
چشم همه تلاشمو میکنم

[اون که من دوسش دارم]

عکس های بیش از 70 کیلوبایت بدون تذکر دادن حذف میشه ، گفتم بگم که بعدا ناراحت نشین .
وقت تذکر دادن بعد از هر بار عکس گذاشتن رو ندارم دیگه .

اینو من نمیدونستم . ok

[اون که من دوسش دارم]

عاخه امیر خان بحث اینجوری نیست . شما عکس 25 مگی بزارید ولی به صورت تامتیل بزارید . اولین کسی که عکسو باز میکنه منم .

تو رو خدا به کسی بر نخوره اسم هم نمیبرم که کسی ناراحت نشه .
ما یه قانونی گذاشتیم تو فروم که بر اساس حجم مصرفی اکثر بچه ها حجم عکس ها بیشتر از 70 نشه ، تقریبا همه موافق این قانون بودند .
الان سیستم کاری ما اینجوریه که بچه ها گزارش میزنند یا به صورت های دیگه  میگند که عکس ها حجم بالایی دارند و ما واسه لود کردن صفحه به مشکل میخوریم .
منم میرم زنگ درخونه صاحب عکس رو میزنم که تو رو خدا حجم عکستون رو کم کنید ، بعضی وقت ها خونه نیستند و جواب نمیدند و مجبورم عکس رو دانلود کنم خودم حجمشو کم کنم و دوباره آپلود کنم و این کار هم انرژی بره هم زمان بره . این چند وقت خیلی هم تذکر دادم عکس پاک کردم ، عکس ادیت کردم ولی خدا وکیلی تایمشو ندارم دیگه .

این دو تا گزارش آخر ما مربوط به عکسه

ok

[GioVanni Agnelli]

پسر جون اینجا فروم عمومیه و تو مسئولیتی داری. تا اونجا هم که می دونم خرج اینجا رو شما نمی دی. میتونی برا خودت یه فروم بزنی هر کی از گل نازکتر بهت گفت بزنی لهش کنی

 

من هم تو رو اصلا نمی شناسم که بخوام راجبت فکری کنم و البته علاقش رو هم ندارم و البته اهمیتی هم نمیدم. وظیفه ای که بهت سپردنو انجام بده. باریکلا پسر!

 

- حقیقتا اول که قصد نداشتم چیزی بگم، بعد گفتم پیغام خصوصی میدم ولی هر جوری با خودم کلنجار رفتم دیدم نمیشه.

علیرضا جان، این لحن طلبکارانه واقعا برای چیه ؟

فکر کنم میشه خیلی آروم و ملایم تر صحبت کرد و به نتیجه رسید.

اگر شما بی احترامی دیدی، کاملا این حق رو داری که اعتراض کنی ولی سجاد نه در عمل و نه در گفتار هیچ کار ناشایستی نکرده پس سزاوار چنین نوع گفتاری هم نیست.

امیدوارم شما هم به رفتارهای خودت نگاه کنی

[farzad-t]

دوستان جسارت بنده رو عفو کنید...

بی زحمت توی نوشتارتون به املا و انشا عنایت بیشتری داشته باشید

قبل از ارسال یک مرتبه پستتون رو مرور کنید

تشکر 

[AliReZaZa]

- حقیقتا اول که قصد نداشتم چیزی بگم، بعد گفتم پیغام خصوصی میدم ولی هر جوری با خودم کلنجار رفتم دیدم نمیشه.

علیرضا جان، این لحن طلبکارانه واقعا برای چیه ؟

فکر کنم میشه خیلی آروم و ملایم تر صحبت کرد و به نتیجه رسید.

اگر شما بی احترامی دیدی، کاملا این حق رو داری که اعتراض کنی ولی سجاد نه در عمل و نه در گفتار هیچ کار ناشایستی نکرده پس سزاوار چنین نوع گفتاری هم نیست.

امیدوارم شما هم به رفتارهای خودت نگاه کنی

 

با اجازتون بحث رو بیش از این ادامه ندیم (حداقل تو فضای عمومی- صلاح بدونید تو پ خ در خدمتتون هستم)

متشکرم

[Dreamer]

توی تاریخچه مسابقات یووه ی تاپیکی هس ب اسم Euroventus ! ک مربوط میشه ب تاریخچه بازیهای اروپایی یووه از اول تا 1990... اما دیگه متوقف شده اگه از دوستان کسی توانایی اینو داره اون قسمت رو ب روز کنه من یکی ب شخصه خیلی ازش ممنون میشم...

[GioVanni Agnelli]

^^^

- این تاپیکی که گفتی میتونم به جرات بگم یکی از معدود تاپیک هایی هست که واقعا با عشق رفتم جلو و واقعا وقت و انرژی گذاشتم براش.

کلا انجمن تاریخ پر از اینگونه تاپیک هاست ولی کسی نیست که همت کنه و این شخصا برای من خیلی غم انگیزه ...

[اون که من دوسش دارم]

همیشه وقتی یکی از اعضای فعال یا یکی از قدیمی ها می رفت، بعد از مدتی برمی گشت و یه قسمت فروم رو پیدا می کرد و یه پست می ذاشت در مورد خاطرات گذشته و نوستالژی هایی که باعث شده بود برگرده و یه پستی تو فروم بزاره، سعی می کردم منم واکنشی نشون بدم و یا خاطره ای بگم که شاید با تقویت اون حسی که داشته باعث بشم برگرده فروم. ولی الان نه من نوستالژیم گرفته و اومدم "یادش به خیر" راه بندازم و نه حس خاصی برای فروم نویسی دارم و نه دلم برای چیزی تنگ شده.

 

به یه دلیل خاص دیگه اومدم یه سری بزنم.

 

دیشب داشتم کلا به یه موضوع دیگه فکر می کردم، به سربازیم فکر می کردم، به آدم هایی که قبل از سربازی نمی شناختم، 2 سال باهاشون "زندگی" کردم. هر روز باهم بودیم و با هم توی زندگی هم سهیم بودیم و بعد از زندگی هم حذف شدیم. و الان این یک ماهی که سربازیم تمام شده با هیچکدوم ارتباطی نداشته ام و اشتیاقی هم به حفظ کردن اکثرشون ندارم و اونا هم متقابلا به همین شکل. همینطور داشتم آدم های که توی سربازی باهم بودیم رو مرور می کردم، از آموزشی و دوره کد گرفته تا روزهای آخر و فرمانده و جانشین فرمانده. کسایی که به احتمال زیاد بخش قابل توجهیشون رو دیگه هیچوقت نخواهم دید. حتی اگر اون آدم ها رو تو زندگیت نخوای، یه حس خیلی سنگین عجیبیه. همیشه هضم کلمه "هیچوقت" برام خیلی نشدنی و تحمل ناپذیر بوده.

 

یهو از آدم های سربازی ذهنم اومد روی آدم های این انجمن. انجمنی که اگر درست حساب کنم دست کم 7-8 سال روزانه توش فعالیت کردم. همینطور از روی اسامی رد می شدم، از اول، از کمال و بهمن و حمیرد و میلاد زرین گرفته، تا مانی، امین شهریوری، قاسم، بابک، احسان آدی، احسان بهبهانی، حامد، محمد کردی، امیر یووه، مهرنوش، نیلوفر، بهار، نسیبه، قاطمه و دیگران. از خاطرات بصیر و حسن زوج طلایی اون سال های پایین فعالیتمم هم رد شدم و البته مجتبی دیناروند جنجالی خیلی ها بودند، خیلی های دیگه. بعضی ها برای همیشه حذف شدند، بعضی ها خیلی کمرنگ توی زندگیم موندند و یکی دو نفری هم حضور پرنگی تو زندگیم پیدا کردند. ولی همینطور که اسامی رو مرور می کردم، یهو روی یه اسم موندم: حسین صالحی.

 

دیشب به این فکر می کردم که این بشر، عجب پشتکاری داره. می خواید از حسین خوشتون بیاد، می خواید نیاید. می خواید باهاش مشکل داشته باشید یا نداشته باشید. چه بسا که خودم توی این سال ها جاهایی خیلی با حسین نزدیک و در جاهای دیگه خیلی از هم فاصله داشتیم. گاهی خیلی با هم مخالف و گاهی خیلی موافق بودیم. روزگاری بود که این انجمن روزی 100 تا کاربر داشت، روزهای سخت دیگه ای هم بود که من و مانی و بابک و حسین تمام یوزرهای فعال انجمن بودیم. روزگاری که فروم خراب می شد، روزگاری که مشکلت مالی و قضایی و فنی و قهر و آشتی بود. روزگاری که یووه خوب بود و یا در مقابل مقاطعی که اصلا توی اذهان نبود. روزهای خوشی ها یا روزهای تلخ ناکامی و رفتن اساطیر فوتبالی. چه روزایی که حسین برای این فروم و سایت پر از شوق و ایده بوده یا روزهای که دلسرد و خسته بوده. چقدر این انجمن قصه و ماجرا و دردسر و بالا پایین داشته ولی... حسین همیشه مقاومت کرده. همیشه پای این سایت و انجمن وایساده و در آخر، در انتهای روز، هیچوقت تسلیم نشده.

 

من فقط اومدم اینجا به حسین تبریک بگم، تحسینش کنم بابت این همه سال نگهداری این جامعه. بهش یه روحیه و دلگرمی بدم و بگم، شاید ندونی، شاید دقت نکرده باشه ولی ناخواسته، در زندگی ده ها و یا حتی صد ها نفر به شکل غیرمستقیم اثرات ابدی و پایداری گذاشتی. باعث و بانی خیلی خاطرات و دوستی ها و لحظات خوب، و به تناسبش اما با همون درجه اهمیت خاطرات بد و دشمنی ها و تلخی ها بودی. خیلی ها توی این انجمن بخشی از شخصیتشون شکل گرفت. حسین صالحی نقش پررنگ در مسیر زندگی خیلی از ماها داشته و همه ی این به واسطه ی سماجت و پشتکار زیادش در نگهداری ازین سایت بوده.

 

حسین، خداییش خسته نباشی

این پست ماله 2016 و امیدوارم نگارنده تا بحال نظرش عوض شده باشه!!!

- دلم برای چیزی تنگ نشده ؟!! چقد بد و مغرورانه 

آدم دلش برا کفتراشم که ده سال قبل مردن تنگ میشه چه برسه به رفقاش !!!!

شاید رفقاش رو نبینه ولی دلش گاهی براشون تنگ میشه!!! و یه یادش بخیر هم میگه!!!

 

-  اگر قصدت تعریف و تمجید از فرد خاصی بود خوب پیام خصوص میدادی بهش!!! یا لااقل اون مقدمه رو نمی اوردی!!!

- بعد اون سی چهل تا لایک هم دقیقا برای همین حرفاست؟ که من دلم برا هیچکس تنگ نشده و فقط اومدم بگم فلانی خسته نباشی؟!!!

 

- بهتر نبود توی خلوتت از روی اسامی رد بشی و اینجا ریا کنی و بگی من دلم برا همتون تنگ شده؟!!!

[GioVanni Agnelli]

- من باز هم معذرت میخوام بابت پاک شدن پست ها.

مشکل از سرور هست و حتی برای سایت هم چنین مشکلی به وجود اومده و تنها فروم نبوده.

پیگیر هستیم و امیدوار به بازگشت پست ها.

[Escanor]

امسال تا اینجای کار به نظرم بدترین اتفاقی که توی فروم افتاده همین پاک شدن پست ها بود. متاسفانه بدترین ضربه رو تاپیک هالووین خورد. میتونست خاطره ی شیرینی باشه که زهرمار شد. به نظرم نیازی به عذر خواهی نیست بهمن وقتی اشکال از مبدا بوده.

[GioVanni Agnelli]

^^

- واقعا خیلی برای خودم ناراحت کننده بود طوری که نمیخواستم فعلا فروم رو باز کنم حتی !

و همینطوری که گفتی بدترین ضربه رو هالووین خورد.

واقعا از اتفاقی که افتاده ناراحتم و سرخورده شدم یه جورایی.

[Number One]

سلام به همه با مرام های یوونتوسی
احسان هستم همون
ADEY
خیلی دلم واستون تنگ شده بود
دوستای عزیزم
کمال ، بهمن ، بابک ، رضا ، حسین آقا ، نوید
ارادتمند همتون

[ace of glass]

سلام به همه با مرام های یوونتوسی
احسان هستم همون
ADEY
خیلی دلم واستون تنگ شده بود
دوستای عزیزم
کمال ، بهمن ، بابک ، رضا ، حسین آقا ، نوید
ارادتمند همتون

 

             

[GioVanni Agnelli]

سلام به همه با مرام های یوونتوسی
احسان هستم همون
ADEY
خیلی دلم واستون تنگ شده بود
دوستای عزیزم
کمال ، بهمن ، بابک ، رضا ، حسین آقا ، نوید
ارادتمند همتون

 

- بهت پسورد یوزر خودت رو که دادم جیگر طلا.

اتفاقا همین دو سه روز پیش بود که اسم نحست رو توی تاپیک پارازیت اوردم

فکر نکنم اینجا کسی تو رو بشناسه البته، ولی مرسی که سر زدی

[mory]

@Number One خوش برگشتی احسان عزیز

[حامد]

تاريخ عضويتم در فروم را ديدم و به فكر فرو رفتم . . .

 

(پنجم ژانويه 2007 ميلادي) = (15 ذالحجه 1427) و به تعبيري؛ جمعه پانزدهم ديماه 1385 شمسي

 

727 سال قبل از عضويتم در فروم دوشيزه اورلئان؛ «ژاندارك» در ناحيه لورن در شمال شرقي فرانسه به دنيا آمد و بهرام صادقي تولد 70 سالگي‌اش را نتوانست جشن بگيرد، چراكه 22 سال قبل‌ترش جان به جان‌آفرين تسليم كرده بود.

 

يعـــــني تا همين امروز؛ ۱۱ سال و ۱۰ ماه و ۷ روز. معادل 4329 روزِ ناقابل از عمر قليل‌البركتم.

 

تقويمِ فرومي‌ام! با داده‌ هيجان‌انگيزش به من يادآ.ري مي‌كند 54 روز ديگر تولد دوازده سالگي‌ام در فروم را بايد جشن بگيرم!

 

يادم هست در همين حوالي و شايد كمي بعدتر در زندگي حقيقي‌ام «بلوغ» را تجربه كردم و حالا در يكي از زيست‌هاي مجازي‌ام بار ديگر به سنِ 12 سالگي رسيدم.

 

اي كاش سن تقويمي‌ام در همان سالها مي‌ماند . . .

[حامد]

ديدن تاپيكِ «تالار افتخارات فروم» برايم تداعي كننده مرور صفحه ويكي‌پدياي دوره‌هاي مختلف يك جشنواره سينماي معتبر بود.

 

يكي از بخش‌هاي مورد علاقه‌ام؛ «فني‌نويس ترين» بود؛ بخشي كه هميشه برايم جذابيت‌ فراواني داشت و دارد. درست مثل بخش «جايزه ويژه هيأت داوران» در يك جشنواره سينمايي.

 

رضا (327)، محمد (Atomic Ant)، فراز (Orphée)، بابك (Mauro Camoranesi) و محمد (moha684).

 

دو كاربر نخست كه بي‌ترديد خدايگانِ اين معبد بودند. فراز نيز پس از آنها قابل اعتناترين و با پرنسيپ‌ترين كاربرِ حائز اين ويژگي بوده و هست. 

 

به اين فهرست مي‌توان آرمان، فرزاد و بهمن را نيز افزود؛ ستارگاني كه (به زعم حقير) در راه رسيدن به كهكشانِ «فني‌نويس ترين كاربر فروم يوونتوس دات‌آي‌آر» هستند و استحقاق كسب اين عنوان در ادامه را دارند.

 

هميشه از خواندن نوشته‌هاي پرمايه فوتبالي هيجان‌زده مي‌شوم و فراوان مي‌آموزم. براي نگارنده كه مشابه بانوانِ متبحر در صنايع‌دستي، آشپزي و خانه‌داري، تنها يك‌بار و آنهم 8 سال پيش، موفق به كسب عنوان «با سليقه‌ترين كاربر» شده، همواره آرزوي رسيدن به اين مرتبه (به دليل ناتواني و ضعف‌هاي فراوان) تا لحظه بازپس دادن جان به جان‌آفرين باقي خواهد ماند.

 

تا يادم نرفته از همه دوستاني كه نامشان را بردم و آنهايي كه به دليل بدسليقگي و ضعف‌حافظه نگارنده از قلم افتادند، صميمانه عذرخواهي مي‌كنم.

 

و البته؛ در اين بين اما چند اسم ديگر نيز بودند كه همچون جرقه‌اي آمدند و خيلي زود رفتند و هرگز مجالي براي شعله‌ور شدن نيافتند. يادشان گرامي.