پرش به

به جامعه مجازی هواداران باشگاه یوونتوس خوش آمدید
شما هم اکنون در حال مشاهده انجمن ها به صورت کاربر مهمان می باشید.در این حالت شما دسترسی به تمامی امکانات انجمن ندارید و امکان دریافت فایل ها به جز خود IPB را ندارید. اگر که عضو سایت می باشید اینجا را کلیک نمایید. در صورتی که تمایل به عضویت دارید اینجا را کلیک نمایید. عضویت در سایت رایگان می باشد!

تصویر

کتاب الکس Giochiamo Ancora

- - - - -

  • لطفا وارد حساب کاربری خود شوید تا بتوانید پاسخ دهید
20 پاسخ برای این موضوع

#21
مسعود

مسعود

    بازیکن اصلی یوونتوس

  • اعضا
  • 3178 ارسال

بخش بیستم : من و آتزوری

" حرف های زیادی در مورد برخی گل های من زده شده و به برخی دیگر از گل های من کمتر پرداخته شده اما برای من چنین نیست ، من همچنان آن گل با پشت پا به تورینو را دوست دارم ، ضربه ای بسیار دشوار که به سختی توانستم در آن لحظه توپ را لمس کنم ؛ همچنین هرگز نمی توان گلی که روز یکشنبه و بعد از درگذشت وکیل آنیلی به پیاچنزا زدم را فراموش کنم ، توپ را با بیرون پا درون دروازه قرار دادم ؛ گلی که به فیورنتینا زدم نیز یکی دیگر از گل های مورد علاقه ی من است ، گلی که دروازه ی ورود من به دنیای حرفه ای فوتبال بود اما با این وجود هیچ چیز نمی تواند به اندازه ی گل به آلمان در جام جهانی 2006 برای من خوش آیند باشد ؛ چونکه زیبایی گل در اهمیت آن لحظه ها رقم می خورد ، در دیدار برابر تورینو ما با 5 گل به برتری رسیدیم اما برابر آلمان ها در آن دقایق دشوار پیروز شدیم و راه را برای در آغوش کشیدن جام جهانی هموار کردیم "

" در این لحظه ها چگونه می توان از رونالدو برزیلی و آن توانایی های فوق العاده اش یادی نکنم ؟ در یوونتوس توانستم در رقابت های مختلف ، بازی کنار بازیکنان زیادی را تجربه کنم ؛ زیدان و آن شادابی وصف نشدنی ، ویالی گلزنی که بی هراس بود ، روبرتو باجو و تکنیک غیر طبیعی ، واقعا در جهان فوتبال یک الگوی بی همتا بودند ؛ هر فرد از آن ها با دیگری متفاوت بود و هر کدام نیز به خوبی توانستند زیبایی را توصیف کنند ، بدون آنکه کلمه ای را به زبان بیاورند "

" یک قهرمانی هنگامی زیباست که در دشواری ها بدست بیاید ، آن گلی که به آلمان زدم ، زیبایی های زیادی در خود داشت چونکه بیان گر زیبایی های زیادی بود ، پیشروی من ، سرعت و دقت در حمل توپ ، تفاهم بازیکنان در فاز هجومی و در پایان ضربه ای که در درون دروازه قرار گرفت ، در وقت های اضافی و در برابر تیم میزبان قرار گرفته بودیم ، برترین لحظه بود ؛ بالا بردن جام قهرمانی اوج آن لحظات بود ؛ هنگامیکه به اوج افتخار میرسی با تمام وجود لحظاتی را که برای رسیدن به آن سپری کردی را درک خواهی کرد "

" لحظه ای فراموش نشدنی ، بالای سر بردن کاپ طلایی که برای من بیانگر چیزهای زیادی بود ، دشواری های تمرینات ، کالچیوپولی و تیمی که بدون هیچگونه امید به آلمان رفت ( بویژه برای ما بازیکنان یوونتوس ) ، دستان من که زیبا و زشت ترین ها را با آتزوری حمل کرد ، از گل نخست من در 2002 تا آرزوی حضور در فینال جام جهانی ، هشت سال سن داشتم ، موقعیکه در مادرید ، ایتالیا قهرمان جهان شد ، حدود 30 یا 40 نفر برابر تلویزیون نشسته بودیم ، پدرم ، مادرم و دوستان و آشنایان منتظر شروع بازی بودند ، در آن روز برای کودکی مثل من ، آرزوی حضور در فینال در وجودم شعله ور شده بود "

" گاهی فیلم فینال برلین را می بینم ، من روی سکو در آستانه ی بالای سر بردن کاپ قهرمانی بودم ، دوست داشتم با تمام وجود فریاد بزنم ، به خانواده ام و کسانی که در رسیدن به این آرزو همراه من بودند فکر می کردم ؛ به پدرم که دیگر در کنار من نیست ، به مادرم که در کنار و برادر و همسرم بود ، پیش از بازی به کارهای بی مورد به اندازه ی کافی پرداخته بودیم ، همدیگر را در آغوش گرفته بودیم و به هواداران خود نزدیک می شدیم تا خانواده های خود را ببینیم "

" در نیمه نهایی در جست و جوی سونیا بودم اما بعد از زدن گل ناخودآگاه چشم های من ، چشم های پر اشک سونیا را شکار کردند ؛ قبل از بازی بلیت ها را به آشنایان خود داده بودم و می دانستم که در کجای ورزشگاه خواهند نشست اما سونیا و برادرش پایین تر از جایگاه ایستاده بودند و منتظر ورود من به زمین بودند ، بعد از گل به سوی جایگاه رفتم ، بالا را نگاه کردم خبری از آن ها نبود اما همین که پایین را نگاه کردم با گریه های سونیا روبرو شدم ؛ کار سرنوشت بود ؛ در برلین نتوانستم سونیا را ببینم با اینکه می دانستم که وی خیلی خوشحال هست ، به خوبی به یاد دارم که ورزشگاه پر بود از کاغذهای سفید ، بر روی زمین دراز کشیدم و آغوش خود را باز کردم در حالیکه نگاه هایم به ماه دوخته شده بودند "


  • AAG و alexdelpiero از این پست تشکر کرده است





0 کاربر در حال خواندن این موضوع است

0 کاربر، 0 مهمان و 0 عضو مخفی