زیادی دارین مارکیزیو رو می کوبین ... چرا بعد از آمدن هرنانس روون تر بازی کردیم؟
به 2 دلیل :
1- هرنانس ذاتا یک بازیک 2 پاست که به خوبی از 2 پاش استفاده می کنه. نیمه اول وقتی پرس زیادی روی مارکیزیو اعمال می شد طبعا مارکیزیویی که پای چپش به خوبی راستش نیست نمی تونست توپ رو به خوبب به گردش در بیاره و تحت فشار مجبور بود خیلی توپ ها رو بیاره روی پای راست یا با پای چپ تو رو لو بده که همین از دست دادن زمان خیلی تاثیر داره روی افزایش فشار بایرن ... اما هرنانس که تبحر خوبی در استفاده از هر 2 پا داره تحت پرس می تونه از هر 2 پاش به خوبی استفاده کنه و خیلی توپ ها رو به سادگی لو نداد ...
2- هرنانس ذاتا یه "ترکوارتیستا" هست در حالیکه مارکیزیو یه "رجیستا" که یه مدت هم هافبک هجومی بازی کرده ... طبعا بازیکنی که سال ها پشت مهاجم بازی کرده سریع تر و فرز تر از بازیکنی هست که داره تو پست های عقبتر بازی میکنه. هرنانس تو سوئیچ کردن و تغییر جریان بازی خیلی سریع تر از مارکیزیو عمل می کنه در حالیکه شاید هنر کنترل نبض بازی و مدیریت وسط زمین مارکیزیو رو نداشته باشه و به صورت خیلی منطقی ما اون شب به بازیکنی نیاز داشتیم که فرز و پابک باشه و بتونه تیم رو از فشار خارج کنه نه بازیکنی که بتونه میدون داری کنه در حالیکه 70٪ مالکیت توپ مال تیم حریفه!!!
در مورد بازی :
آلگری مقصر "شکل بازی یووه" در 60 دقیقه اول بود. وقتی میگم شکل منظورم این نیست که باید مالکیت 50-50 می بود ... ابدا ... اینو در خواب هم نمی تونید ببینید. بایرن 2.5 ساله که داره برنامه های مربی ای رو پیاده می کنه که با همین اصول بارسا رو به اوج دنیای فوتبال رسوند. اینکه یه تیمی میاد در خونه ی یووه اینجوری مقتدرانه بازی می کنه حاصل 1-2 شب نیست. این بازیکن ها دیشب نخوابیدن صبح بیدار بشن اینجوری بازی کنن. مدت هاست "عادت" کردن اینجوری فوتبال بازی کنن. طبعا آلگری در مورد اینکه توپ رو به بایرن بده اشتباه نکرد. شاید درست ترین کار هم همین بوده ...
ولی موضوع اینه که ما در 60 دقیقه اول نمی دونستیم می خوایم چجوری به بایرن فشار بیاریم...
نمی دونستیم می خوایم از دادن مالکیت توپ به بایرن به چی برسیم ...
نمی دونستیم قراره چجوری یه روزنه پیدا کنیم باهاش به بایرن گل بزنیم ...
نمی دونستیم قراره با چه حربه ای از سد 3 نفره ی کیمیچ - ویدال - آلابا رد بشیم ...
نمی دونستیم قراره اگه ضد حمله زدیم چجوری از اون همه فضای خالی پشت کیمیچ - ویدال - آلابا استفاده کنیم ...
مشکل من با آلگری سر ایناست ... وگرنه شما فکر می کنید به جز بارسا چه تیمی می تونه این بایرن با این همه ظرفیت و پتانسیل در مالکیت توپ و گلزنی رو تحت فشار قرار بده؟! بیاین کمی منطقی فکر کنیم ... آلگری تو 60 دقیقه اول یه ایده ی کلی خوب داشت ولی اصلا نمی دونست میخواد با این ایده چیکار کنه ... این بزرگترین نقطعه ضعفش در این بازی بود ...
فارغ از فاجعه ای که در 60 دقیقه اول خلق کردیم در ادامه خیلی عالی بودیم. تعداد تیمایی که می تونن در عرض 30 دقیقه بایرن رو اینجوری زمین گیر کنن به تعداد انگشتان 1 دست نمیرسه ... ما در عرض 30 دقیقه جلوی تیمی به بازی برگشتیم که می تونست خیلی راحت از این زمین 5-0 برده بیاد بیرون ... خیلی خیلی راحت. ولی با 3 تا تعویض آلگری ورق رو برگردوندیم ... کاری به مصدومیت مارکیزیو ندارم ولی عمرا هیچ مربی ای نمیومد در اون دقایق خدیرا رو بکشه بیرون استورارو رو بیاره و بعدش بهترین و درخشنده ترین مهره ی فصل رو بیاره بیرون و موراتایی رو بیاره که مدت هاست حتی رو نیمکت زیر سایه ی زاتزا هست ...
آلگری فهمید این بازی نیاز به "دوندگی و جنگندگی استورارو" و "هوش اروپایی موراتا" داره و قطعا تعداد کسایی که می تونن سریع در چنین بازی ای این موضوع رو ارزیابی کنن بازم به تعداد انگشتای 1 دست نمیرسه! آلگری تکنسین و آنالیزور خوبیه ... و حالا تحت فشار داره ثابت می کنه که قدرت برگشت به بازی رو داره ...
یووه این قدرت رو پیدا کرده که بازی مساوی کرده جلوی دورتموند در خونه رو برگردونه ...
یووه این قدرت رو پیدا کرده که بازی مساوی کرده جلوی رئال در خونه رو برگردونه ...
و حالا این قدرت رو پیدا کرده که بازی 2-0 باخته و ناامیدی و سیاهی مطلق در تورین رو به "حداقل 30 دقیقه خوشحال نگه داشتن هواداراش" تبدیل کنه و این به نظرم بسیار نکته ی مهم و ارزشمندیه در عین حالی که بازم تاکید می کنم این 30 دقیقه ی قابل تحسین به هیچ وجه اون 60 دقیقه ی فضاحت بار رو از بین نمی بره و آلگری رو از گناه و تقصیرش مبرا نمی کنه ...
به هر حال بر خلاف چیزی که خیلی ها به شدت علاقه مندن اسمش رو بذارن شانس یا شکم سیری بایرن یا اتفاقات یا احساسی شدن بازی، این کام بک اتفاقا نشون داد هنوزم یه جرقه هایی از آنالیز و خلاقیت روی نیمکت یووه جریان داره ... مهم ترین نکته هم همینه ... یووه بعد از 2-0 عقب افتادن مثل ترسوها وا نداد و مثل موجودات بدبختی که در داخل ایتالیا امثالش زیاد هستن نیامد با بی خیالی بازی رو ادامه بده تا وقتی 90 دقیقه تموم شد مثل ترسوها بیاد پشت تریبون بگه اونا اله بودن و بله بودن و ما فلان و بهمان بودیم ... عین مرد وایستادن و بعد از 60 دقیقه گندی که زدن آمدن لااقل 30 دقیقه کاری که از دستشون بر میامد رو با شجاعت انجام دادن و این قابل تحسینه ... حالا یه سری ها کلا علاقه مند هستن هر چیزی رو بذارن به حساب اتفاقات خب مختارن ... ولی به هر حال همه عاقل و باللغیم ... برای بچه 7 ساله داستان تعریف نمی کنیم ... همه این روزها و این بازی ها رو در چند سال اخیر دیدیم ...
با وجود عملکرد خوبی که در دقایق پایانی داشتیم بهتره زیادی افسانه سرایی نکنیم ... شانس این تیم برای صعود به مرحله بعد به نظرم در خوشبینانه ترین حالت 1٪ هست. قضیه ی آلیانز آرنا با تمام چیزایی که تا حالا دیدیم فرق داره. بایرن تو زمین خودش یه تیم دیگه است و قطعا نه فقط برای شکست دادن بلکه برای تحقیر ما پا به زمین میذاره ... یووه هم ثابت کرده اونقدرها قدرت تحت فشار قرار دادن این بایرن فعلی رو نداره ... بهتره از همین 30 دقیقه ی خوبی که در تورین دیدیم لذت ببریم و بیشتر به واقعیات تمرکز کنیم. واقعیت اینه که آلگری اگه قرار بود زورش به بایرن و پپ برسه همینجا در تورین می رسید ... فقط دعا می کنم در آلیانز یه وداع خوب با لیگ قهرمانان داشته باشیم و اونقدرها تحقیر نشیم که بعدا مضحکه ی خاص و عام بشیم ... امیدوارم آلگری حداقل برای تحقیر نشدن در آلیانز برنامه داشته باشه ...
پ.ن : با 2 تا از بازیکنا خیلی حال کردم ...
از غیرت و تعصب مانژو واقعا حس خوبی بهم دست داد ... این لامصب خون تاکیناردی تو رگاشه! دمش گرم ... صحنه ای که توپ داشت میرفت بیرون تو اوت روی ویدال رو کم کرد نذاشت ویدال توپ ر برداره خیلی عشق کردم
دومی هرنانس! یه صحنه بود مولر و لوا و روبن رو با هم دریبل کرد سومی خطا کرد قشنگ آبروشون رو برد. صحنه ی قشنگی بود!